تاریخچه دسیسه های هرمی
بازاریابی شبكهای
گاه تولیدكننده، محصول خود را مستقیما به مصرف كننده میرساند مثل آنچه اغلب در روستاها رخ میدهد؛ این، بهترین و بهصرفهترین حالت برای مشتری و تولیدكننده است و باعث فروش و مصرف افزونتر كالا و رونق اقتصادی بیشتر میشود. اما گاه به هر دلیلی عرضه مستقیم كالا ممكن نیست. در این حالت پای واسطهها برای رساندن كالا به مشتری به میان میآید. هر چه تعداد واسطهها بیشتر شود هزینه تمام شده كالا برای مصرفكننده نیز بیشتر میشود. در برخی اوقات قیمت نهایی كالا باید بار سنگین و غیرضروری دلالبازیها را هم تحمل كند؛ علاوه بر این، هزینه تبلیغ هم اضافه میشود. موضوع افزایش قیمت كالا در دنیای مدرن امروزی به علتحضور روشهای جایگزینی كه عمدتا معلول تكنولوژیهای عصر اخیر است كم كم رنگ باخته و آنهایی كه همچنان در روشهای سنتی ارائه محصولات خود باقی بمانند جایی در عرصه رقابتهای تجاری بینالملل نخواهند داشت. یكی از اصلیترین روشهای ارائه مستقیم كالا استفاده از e-Commerce یا همان تجارت الكترونیك است. در روش تجارت الكترونیك، مشتری میتواند به طور مستقیم وارد سایت شركت تولید كننده محصول شود و در فروشگاه الكترونیكی (اینترنتی) آن فروشنده، كه در اصطلاحِ علم تجارت الكترونیك به آن e-Shop گفته میشود كالای مورد نظر خود را انتخاب و با پرداخت الكترونیكی وجه، كالای مورد نظر خود را با پست دریافت كند.
اما روش دیگری كه چندان هم به تكنولوژیهای امروزی ربطی ندارد و سابقهای طولانی در تجارت دارد استفاده از طرح بازاریابی شبكهای است. در بازاریابی شبكهای (چند سطحی) هزینه دلالی، تبلیغات، هزینه اماكن و امكانات زیاد شركتهای پخش كالا حذف و كالا با قیمتی كمتر به دست مصرفكننده میرسد. اما سوال اینجاست كه این موضوع چگونه امكانپذیر است؟ واقعا چگونه میتوان با حذف تاثیر تبلیغات و همچنین نقش دلالان در شبكه توزیع كالا، یك محصول را بدون واسطه به دست مشتری رساند، آن هم بدون استفاده از تكنولوژیهایی نظیر تجارت الكترونیك؟ جواب این سوال در استفاده بهینه از «تبلیغات كلامی» است. بسیاری از ما در زندگی روزمره، از این پدیده به طور ناخودآگاه استفاده میكنیم. موضوع بسیار ساده است. اكثر مراكز خریدی كه ما میشناسیم، رستورانهایی كه غذا میخوریم، پزشكانی كه جهت درمان به آنها مراجعه میكنیم و هتلهایی كه در مسافرتهایمان انتخاب میكنیم، عموما گزینههایی است كه توسط دیگران و به خصوص نزدیكان و آشنایان مورد اعتماد ما قبلا انتخاب شدهاند. اصولا هرچقدر هم كه یك شركت برای ارائه محصولات و خدمات خود از تبلیغات پر زرق و برق و حرفهای استفاده كرده باشد، تاثیر كلامی شخصی كه قبلا از محصولات آن تولیدكننده قبلا استفاده كرده و در ضمن مورد اعتماد ما باشد، بسیار بیشتر است.
حال، بازاریابی شبكهای در واقع استفاده مناسب از همین تبلیغات كلامی است. در این شیوه از تجارت جهت ترغیب مشتریان به ارائه بیشتر این تبلیغات به آنها جایزه یا پاداش پرداخت میگردد.در واقع شركت تولیدكننده به مشتریی كه برای شركت تبلیغ كرده و بتواند برای كالاهای آن شركت بازاریابی كند، پاداش میدهد. اما بعلت اینكه از سویی در بازاریابی شبكهای، تولیدكننده بازاریابان كمی را میشناسد و از سویی دیگر دایره انسانی آن بازاریابان محدود است، شركت تولیدكننده علاوه بر پرداخت حق یافتن مشتری برای كالا، به كسانی هم كه بتوانند بازاریابانی را به شركت معرفی كنند و به اصطلاح یك شبكه بازاریابی تشكیل دهند، پاداشی در نظر میگیرد. این شبكه بازاریابی معمولا از همان مشتریان جدید حاصل میشود. یعنی یك بازاریاب در كنار بازاریابی كالاهای یك شركت تولیدی و رساندن آنها به دست مشتریان نهایی، تعدادی از آنها را نیز دوباره در شبكه بازاریابی به استخدام درمیآورد و این شبكه بازاریابی به مرور زمان گستردهتر میشود.
اما نكتهای كه در اینجا میبایست به آن اشاره كرد اینست كه پرداخت پاداش به گسترش شبكه بازاریابی نباید صرفا بهگسترش انسانی شبكه بازاریابان تعلق گیرد بلكه به فروشی مستقیمی كه آن بازاریابان انجام میدهند مربوط است. به عنوان مثال اینكه یك بازاریاب، چند بازاریاب را میتواند جذب كند اهمیتی ندارد، بلكه میزان فروش آنهاست كه مهم است. همینجاست كه مرز بین بازاریابی شبكهای و دسیسههای هرمی شكل میگیرد كه در فصول بعد به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
به طور خلاصه در این روند دو اتفاق میافتد؛ یا یك بازاریاب خود توانسته است كالای تولیدكننده را به دست مشتری (مصرفكننده) برساند و یا اینكه بازاریابان جدیدی جذب كرده و آنها و یا حتی بازاریابان لایههای بعدی آنها این عمل را انجام میدهند. در یك طرح سالم بازاریابی شبكهای اصولا باید یك بازاریاب بیشتر مشتاق به فروش مستقیم باشد نه گسترش شبكه بازاریابیاش و اگر پاداشی هم از شبكه بازاریابی دریافت میكند در ازای فروش مستقیم آنها باشد.
در طرحهای بازاریابی شبكهای جهت جلوگیری از این امر (گسترش صرف شبكه انسانی) میزان پرداخت پاداش به سطوح بالاتر در ازای فروش مستقیمی كه در لایههای پایینی شبكه بازاریابان اتفاق میافتد، كمتر و كمتر در نظر گرفته میشود. تصویر روبرو را در نظر بگیرید. در این تصویر فرض كنید بازاریاب A4 كالایی را به دست مصرفكننده نهایی برساند. قاعدتا بیشترین میزان پرداخت پاداش به همان بازاریاب A4 تعلق میگیرد و سهم بازاریابی او میبایست بیشتر از شخص بالایی (A3) شود و به همین ترتیب سهم بازاریابی A2 نیز برای فروشی كه توسط A4 انجام شده است كمتر از A3 و ...
در بازاریابی شبكهای باید؛ اولا پورسانتهای در نظر گرفته شده جهت توزیع در شبكه انسانی بازاریابی نباید آنقدر زیاد باشد كه تولیدكننده مجبور شود كالا را با قیمتی بالاتر به دست مشتری نهایی برساند.
ثانیا تعداد كالاهای فروخته شده باید بیش از تعداد بازاریابان معرفی شده به شركت باشد تا حجم عظیم واسطهها و پورسانتهایی كه بر قیمت نهایی كالا تحمیل میشود كالا را از دور رقابت خارج نكند، از طرفی یابندگان بازاریابها هم سودی منطقی ببرند.
با توجه به اینكه این كارگران عموما از خدمات بیمه درمانی، بازنشستگی و سایر مزیتهای استخدامی بیبهره اند. لذا طراحی میزان پورسانت، جغرافیای بازاریابی، نوع كالای ارائه شده و ... نیاز به مطالعات دقیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد.
اگر سامانه پخش شبكهای، سالم طراحی شود؛
1. برای كالاهایی كه نیاز واقعی مردم است بازاریابی میكند تا در دام بازارسازی نیفتد و بیشترین فروش را داشته باشد.
2. به دلیل آنكه كالا با قیمتی رقابتی به دست آخرین واسطه فروش میرسد، و همچنین این كالا مورد نیاز واقعی بازار است، هرگز بیمشتری نمیماند و لایههای پایین هرم نیز هرگز مغبون نمیشوند.
3. به سبب آنكه مجموع پورسانتهای تزریق شده به تمام واسطهها منطقی و متعادل در نظر گرفته شده استوشركت هم به دور از شروط و قوانین بازدارنده، آمادگی واقعی برای پس گرفتن كالا با درصد معقولی،كمتر از قیمت رقابتی كالا در بازار را دارد، افراد حاضر در لایه آخر هرم ضرر زیادی نمیكنند و شركت هم در صورت باز پسگیری كالا ضرری نمیكند و آنرا به مشتری دیگری میدهد.
چرا و كجا از بازاریابی شبكهای استفاده میشود؟
در اینجا میخواهیم به چند سوال بسیار مهم و اساسی در بازاریابی شبكهای پاسخ دهیم.
چرا بازاریابی شبكهای با وجود این همه مزیت در همه موارد استفاده نمیشود؟
اصولا چه كالاهایی مناسب طرح بازاریابی شبكهای هستند؟
در بررسی این مساله با یك موضوع مهم اقتصادی مواجه هستیم. اگر پورسانت در نظر گرفته شده برای شبكه مشتریان بیشتر از پورسانتی باشد كه یك شبكه تجاری سنتی برای تامین هزینه واسطهها و تبلیغات در نظر گرفته است، كالایی كه در نهایت به دست مشتری نهایی میرسد گرانتر از بازار خواهد بود و از طرفی دیگر اگر این پورسانت بیش از اندازه پایین باشد شبكه بازاریابی، رغبتی به انجام این امر نخواهد داشت. این نكته ما را به این واقعیت میرساند كه تنها كالاهایی میتوانند در بازاریابی شبكهای مورد استفاده قرار گیرند كه حاشیه سود زیادی را از تولید تا مصرف دارند. محصولات آرایشی، تزئینی، صنایع دستی، مكملهای غذایی و ... از این جملهاند. به همین دلیل است كه هیچگاه انجام روش بازاریابی شبكهای را در مورد كالاهایی همچون تلویزیون، كامپیوتر و خودرو مشاهده نمیكنیم.
دسیسههای هرمی
با ظهور بازاریابی شبكهای در عرصه تجارت، كلاهبرداران نیز بیكار ننشستند و این چنین بود كه شكل كلاهبردارانه بازاریابی شبكهای در جهان شكل گرفت كه به آن دسیسههای هرمی (Pyramid Schemes) گفته شد.
در یك تعریف كلی دسیسه هرمی به شكل كلاهبردارانه بازاریابی شبكهای اطلاق میشود كه شخص یا گروه كلاهبردار با راهاندازی یك طرح به ظاهر بازاریابی، پول هنگفتی را به واسطه متضرر شدن عده كثیری از اعضا به جیب میزنند. در دسیسههای هرمی از آنجایی كه صرفا پول جابجا میگردد و كالایی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد صوری است، وعده پورسانتهای بازاریابی زیادی نیز به مشتریان داده میشود و تا مدتی نیز امكان پرداخت این پورسانتها عملا موجود است. نكته مثبت این موضوع برای كلاهبرداران این است كه با وعدههای خارقالعاده درآمدزایی به بازاریابان، آنها را در رشد سریعتر شبكه خود ترغیب میكنند.
اما چرا دسیسههای هرمی باعث ایجاد حس نارضایتی و متضرر شدن خیل عظیمی از مردم میگردد؟
همانگونه كه قبلا نیز به آن اشاره شد، در دسیسههای هرمی عملا كالایی جهت بازاریابی وجود ندارد و اگر هم باشد كاملا صوری است؛ زیرا اگر قرار بود كالایی با قیمتی مناسب در دسیسه هرمی به فروش برسد كه دیگر جایی برای كلاهبرداری باقی نمیماند. تنها دلیل عضویت افراد در این دسیسههای هرمی كه دم از بازاریابی شبكهای میزنند، صرفا درآمد است؛ آن هم درآمدی اغواكننده كه خیل عظیمی از افراد جامعه را به سمت خود میكشد. هجوم تصاعدی و غیر منطقی جامعه به سمت این دسیسههای هرمی، باعث اشباع بسیار زودرس جامعه شده و در اینجاست كه افراد حاضر در كف این هرم دیگر توانایی به عضویت درآوردن افراد جدید را ندارند و از آنجایی كه كالایی نیز متناسب با مبلغ پرداختیشان دریافت نكردهاند احساس مالباختگی و متضرر شدن در آنها ایجاد میگردد. این موضوع در نهایت باعث بروز هرج و مرج در جامعه میشود و دقیقا در این لحظه است كه شخص یا شركت كلاهبردار تمام بساط خود را جمع كرده و متواری میگردد.
شاید كسی به درستی نداند نخستین شركت هرمی در جهان كی و كجا متولد شد. با این حال یكی از قدیمیترین نمونههایی كه برای این مساله در دست است بر خلاف تصور، مربوط به اقتصاد آزاد اروپا و آمریكا نیست، بلكه به پیش از دوران شوروی كمونیستی و اقتصاد بسته و اشتراكیاش باز میگردد. براساس نوشتههایی كه از پرلمان، ریاضیدان روسی بر جای مانده است در روسیه در سالهای قبل از حكومت شوروی، كسانی بودند كه برای فروش كالاهای خود دست به اقدامات ویژهای میزدند.
آنها كار خود را از اینجا آغاز میكردند كه مثلا در روزنامهها و مجلههای پرتیراژ آگهی میدادند دوچرخه با 10 روبل! هر كس میتواند با پرداخت 10 روبل مالك دوچرخه شود. به جای 50 روبل فقط 10 روبل! شرایط خرید به طور مجانی در اختیار شما گذاشته میشود.
اما برای متقاضیان در مقابل 10 روبلی كه پرداخت میكردند، دوچرخهای فرستاده نمیشد، بلكه 4 بلیت به آنها داده میشد و وعده دادن دوچرخه به زمانی برمیگشت كه شخص بتواند با فروش این 4 بلیط، 4 مشتری دیگر را به همین شكل برای آن دوچرخه فروش جذب كند. بدین ترتیب وی مجبور بود هریك از آنها را به یكی از آشنایان خود بفروشد و 40 روبل باقیمانده به این ترتیب جمع میشد و باید به موسسه تحویل داده میشد تا دوچرخه برای او فرستاده شود؛ البته واقعا قیمت دوچرخه برای خریدار 10 روبل تمام میشد، زیرا 40 روبل بقیه را او از جیب خود نپرداخته بود.
مساله اینجاست كه یك نفر صاحب دوچرخه شده، اما 4 نفر دیگر فقط بلیتهایی در دست داشتند كه نمیدانستند با آن چه كنند. تنها راه برای آنها نیز فروش بلیتها به اشخاص دیگریبا هدف تصاحب دوچرخهرویاییشان بود! در نتیجه میتوان قضاوت كرد كه لكه ننگین اولین نوع شركت هرمی كلاهبردار كه پول را از 100 درصد جمعیت دریافت و كالا را به 20 درصد تحویل میدهد با سابقه یك قرنیاش در اختیار روسیه تزاری است!
البته این موضوع، تنها یكی از سبكهای كلاهبرداری در دسیسههای هرمی میباشد و ویژگی اصلیاش این استكه تولیدكننده، محصول خریداری شده را به شرط جذب مشتریان جدید توسط خریدار در اختیار او قرار میدهد.
شیوههای دیگری نیز در دسیسههای هرمی رایج است كه معروفترین آنها ارائه محصولی گرانتر از ارزش واقعی آن است. در این شیوه،یك محصول بسیار گرانتر از قیمت واقعی آن در شبكه به فروش میرسد. به همین سبب معمولا كالاهایی خاص و بدون مشابه در بازار و مثلا با ارزشی ثانوی هستند تا قیمت آنها قابل بررسی و مقایسه نباشد؛ مانند سكههای گلدكوئست و... كه با طرح و شماره محدود (!) عرضه و ادعا میشود كه در آینده ارزش كلكسیونی تا هزاران دلار پیدا میكند! عجیب است كه كلكسیونرها كارشان را بلد نیستند و به ذهنشان نمی رسد كه زودتر بخرند و ارزان بخرند؛ شركت هم با آن همه ادعا، نمی داند كالای خودش را كی و كجا و به چه كسانی بفروشد تا آن همه سود را از دست ندهد.
جهت بستن دهان مردم و منحرف كردن ذهن مشتری از پرس و جو در مورد قیمت كالایی كه میخرند، وعده درآمدهای بالایی نیز به آنها داده میشود؛ به گونهای كه در لحظه معرفی، اصلا به كالا توجهی نمیكنند و فقط به رویای ثروت و یكشبه پولدار شدن میاندیشند.
مدت زیادی نگذشت كه اسامی متنوع و بسیار زیادی به فهرست شركتهای هرمی بینالمللی اضافه شد كه نام برخی از آنها در ایران آشنا است و بعضی دیگر ناآشنا به نظر میرسند: گلدكوئست، مگاهولدینگز، پنتاگونا، مای سون دیاموندز، گلدبیز، ای.بی.ال، گلدماین، گلدبست، شاینینگ، بیزنت، ویژن مركاند، استیرام و غیره.
انواع طرحهای موجود در بازاریابی شبكهای (یا هرمی)
Matrix: ساختار ماتریسی با رشد كامپیوتر امكان پذیر شد. در این روش تعداد افرادی كه هر فرد می تواند در مرحله بلافاصله بعد از خود جذب كند، محدود است. همچنین تعداد مراحلی كه فرد به ازای افراد پایین دستی خود پورسانت می گیرد نیز محدود است. به طور مثال، در یك ماتریس« ۵ در ۷» هر فرد حداكثر می تواند ۵ نفر را در مرحله بلافاصله بعد از خود عضو كند و در صورت معرفی افراد بیشتر باید آنها را در مرحله بعدی افراد مرحله اول عضو نماید. از سوی دیگر مجموعه فرد حداكثر امكان رشدی برابر با ۷ مرحله دارد و به ازای افراد از مرحله ۸ به بعد پورسانتی دریافت نمی كند. در واقع در مثال یاد شده، فرد مورد نظر، پتانسیل درآمدی برابر با حاصل ضرب تعداد اعضا ۷ مرحله در مقدار پورسانت دارد یعنی:
پتانسیل درآمدی = مقدار پورسانت * (۵+۲^۵+۳^۵+ ... + 7^۵)
البته در واقعیت، مقدار فوق اتفاق نمی افتد و معمولا حتی در موارد موفق، تعداد افراد زیر مجموعه از ۲-۳ درصد پتانسیل رشد، تجاوز نمی كند. در حال حاضر ماتریسهای مختلفی از قبیل ۷*۵، ۹*۳، ۱۲*۲، ۳*۳ و ماتریسهای دیگر درشركت های مختلف به چشم می خورد كه نحوه و مقدار محاسبه و پرداخت پورسانت نیز در مورد آنها متفاوت است.
Breakaway: در این روش، هر فرد در صورت تحقق شرایط خاص خاص تعریف شده، از فرد بالاسری خود جدا می شود. در این صورت فرد جدا شده و گروه پایین دستی او دیگر به عنوان افراد مجموعه فرد بالا دستی محسوب نمی گردند. رسیدن هر فرد به مرحله ای كه از فرد بالادستی خود جدا شود مشمول قوانین خاصی مثلا تعداد افراد زیرمجموعه اوست و برای فرد جداشده مزایای مختلفی از جمله دریافت پورسانت های خاص یا تخفیفات ویژه را در بر دارد. بنابراین هر فرد در این مجموعه تلاش می كند به موقعیتBreakaway یعنی جدا شدن از فرد بالادستی برسد. در عین حال در هنگام جدا شدن فرد و گروه او از بالادستی، فرد بالادستی به ازای فردی كه درست در مرحله بعد از او قرار دارد درصدی (مثلا ۷ %)، به ازای افراد مرحله بعد از او درصد دیگری (مثلا ۵ %) و به همین ترتیب به ازای سایر افراد نیز پورسانت دریافت می كند. مقدار این پورسانت ها و تعداد مراتبی كه فرد بالادستی به ازای آنها پورسانت دریافت می كند بسته به شركت های مختلف، متفاوت است. در این روش فرد، قبل از رسیدن به مرحله Breakaway نیز بسته به ساختار شبكه، با قرار گرفتن در مراحل بالاتر می تواند شامل تخفیف ها یا پورسانت های ویژه شود. این روش قبل از بوجود آمدن كامپیوتر نیز كاربرد داشت. به این ترتیب كه شركت مادر به جای ارتباط با هزاران نماینده فروش، با تعداد محدودی از افراد كه در مرحله Breakaway قرار داشتند، ارتباط برقرار می كرد و آنها نیز به نوبه خود مسوول مجموعه خود بودند.
Unilevel: این ساختار، مشابه ساختار ماتریسی است با این تفاوت كه فرد در مرحله اول خود می تواند هر تعداد فرد را عضو نماید، ولی همانند ساختار ماتریسی تعداد مراحلی كه فرد به ازای آنها پورسانت دریافت می كند، محدود است. در تئوری، فرد می تواند تعداد نامحدودی از افراد را در زیر مجموعه خود عضو كند. در عین حال تعدادی از شركت ها، پورسانت اضافه ای تحت عنوان جایزه نامحدوددر نظر میگیرند كه در ظاهر فرد می تواند تا مرحله بینهایت پورسانت بگیرد.اما معمولا شركت ها با قوانین دیگری از جمله تعداد افراد فعال زیر مجموعه فرد، كسب درآمد را محدود می كنند.
Binary: ساختاری است كه در سالهای اخیر رواج پیدا كرده و در واقع مشابه یك ماتریس دو در بی نهایت است. این بدین مفهوم است كه هر فرد می تواند حداكثر دو نفر را در مرحله مستقیم بلافاصله بعد از خود عضو كند و این عضوگیری می تواند تا بینهایت مرحله ادامه پیدا كند. در این پلن شرط محدودیت سطرهاحذف شده و در عوض شرط تعادل اضافه می شود.
پیشینه دسیسههای هرمی
شیادان برای صید مردم ناآگاه میگویند: این ساختار اقتصادی، ارمغان عصر اینترنت است و مانند بسیاری از فناوریهای جدید باوركردنی نیست!
تجارت الكترونیكی یك راه برای ارائه كالا و خدمات و ... است، تقریبا شبیه تجارت دریایی، ریلی یا هوایی و ربطی به این ندارد كه روش كار ما، تجارت مستقیم (B.D) باشد یا تجارت باواسطه (I.B.O)؛ واسطه، یكی باشد یا چند تا (MLM) و این شبكه چند تایی محدود و سالم باشد یا نامحدود و دسیسهای. تمام آنچه گفته شد در تجارت غیر الكترونیكی هم ممكن است؛ یعنی نه هر تجارت الكترونیكی، شبكهای است نه هر تجارت عادی غیر شبكهای. این كه تجارت الكترونیكی خوب است بدین معنا نیست كه هر روشی كه در آن بكار رود، مطلوب است و مخالفت با آن روش بد، مخالفت با تجارت الكترونیك باشد و نشان عدم فهم تجارت الكترونیكی. آیامخالفت با بمباران اتمی به معنای مخالفت با هواپیما یا فناوری هستهای است؟ تجارتی هم داریم با عنوان تجارت الكترونیك (كه محصولات الكترونیكی موضوع تجارت است نه روش تجارت) و محصولات الكترونیكی در آن به روش سنتی یا به روش الكترونیكی مبادله میشود و ربطی به این بحث ندارد.
گستره فعالیت دسیسههای هرمی
فعالیت این شركتها در كشورهای آمریكا، كانادا، انگلیس، ایتالیا، ژاپن، هند، ایران وكشورهای دیگر بویژه در اروپا ممنوع است (البته كشورهای غربی به شركت هایشان اجازه فعالیت در دیگر كشورها میدهند)؛ مثلا در آمریكا و اروپا، پس از یك دوره كلاهبرداری، چنان فرهنگ سازی و اطلاعرسانی شد كه دسیسههای هرمی دیگر قدرت صید در آن جا ندارند. در حال حاضر بیشتر افراد آلوده از كشورهای فقیر یا در حال توسعه هستند. زبان سایتهای این شركتها هم پارسی، عربی، اردو، چینی، مالزیایی و انگلیسی است و از زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، پرتغالی، ژاپنی، روسی و... خبری نیست. متاسفانه در كشور ما به دلیل اطلاعرسانی ضعیف و كمكاری صدا و سیما، مطبوعات و نهادهای مذهبی و قضایی، این ویروس ریشه دوانده است؛ در حالیكه در آمریكا چندین مركز برای مبارزه با این شبكهها فعالند؛ از جلمه كمیسیون تجاری فدرال FTC وكمسیون امنیت مبادلات ارزی SEC.
ویژگیهای طرح بازاریابی شبكهای سالم
1- كالاهای بازاریابی شده دارای قیمت رقابتی با بازارند.
2- كالاها، مورد نیاز واقعی مصرفكننده هستند.
3- كالاهای بازاریابی شده به سمت مصرف كننده در حال حركتند و نسبت كالاهایی كه شركت ارائه میكند با كالاهایی كه به مصرفكننده میرسد بسیار نزدیك است.
4- بازاریاب دارای حق فسخ قرارداد و دریافت بخش عمدهای ازقیمت اولیه است.
5- بازاریاب، یابنده مشتریانی است كه تقاضای خرید كالا برای مصرف یا نزدیك كردن به بازار مصرف دارند و این كالا پس از چند مرحله به دست مصرف كننده نهایی میرسد.
6- بازاریاب، بازاریاب است نه بازارساز؛ یعنی خریدار كالا را نیاز دارد نه امتیاز عضویت در بازاریابی برای دریافت پورسانت؛ به عبارت دیگر بازاریابی، به سلسله نامحدود بازاریابی برای یافتن بازاریابان دیگر تبدیل نشود.
7- پورسانتهای پرداختی باید از سود فروش كالای شركت باشد نه از پولی كه بابت حق ورود افراد به هرم دریافت می شود.
8- در دسیسههای هرمی بازاریابی اتفاق نمیافتد ـ بازاریابی یعنی كالایی را از شركت تحویل گرفتن و رساندن آن به مصرف كننده ـ بلكه خود افراد بازاریاب، بازار شركتند و مجبورند كالایی بخرند كه به آن نیاز ندارند، نه اینكه واسطه انتقال كالا به مصرف كننده باشند.
9- دسیسهها مدعیاند كه با حذف واسطهها كالاها را ارزان و سریع به دست شما میرسانند، در حالیكه اولا كالاها را فقط حدود دو یا سه برابر قیمت واقعی به شما دادهاند نه بیشتر! ثانیا شما به اضافه همه بالاسریهای شما كه پورسانت میگیرند، اگر واسطه نیستید پس چیستید؟ ثالثا شما خود، بازار هستید و باید كالایی بخرید كه هیچ كس با آن قیمت از شما نمی خرد بلكه اگر آن را بخواهند از شركت میخرند تا از مواهب! خدماتی آن هم بهرهمند شوند. رابعا كالا برای كلكسیون شدن در زمانی دور(مصرف نهایی) طراحی شده است و زود و بی واسطه به مصرفكننده نمیرسد. همه مشكلات این ساختارها به دلیل غیر مصرفی بودن كالاهای عرضه شده و قیمت غیر رقابتی و بسیار بالای آنها نسبت به ارزش واقعیشان است.
بررسی دلیل شكست مالی دسیسههای هرمی
در سیستمهای گوناگون هرمی با هر روش و میزان پرداخت پورسانت، همیشه لایههای متعددی از قاعده هرم زیان میكنند؛ برای نمونه، شركت گلدكوئست (Quest International) را بررسی میكنیم: چیدمان كنونی افراد در هر لایه هرم، توانهای عدد 2 از صفر به بالا است؛ یعنی در لایه اول 1 نفر، درلایه دوم 2 نفر، درلایه سوم 4 نفر، درلایه چهارم 8 نفر، درلایه پنجم 16 نفر، در لایه ششم 32 نفر و همین طور در هر لایه دو برابر افراد لایه قبل آلوده میشوند.
روش توزیع پورسانتها: هرگاه فرد بتواند دو طعمه را صیدكرده، ترغیب به خرید ازگلدكوئست كند (خریدها نقدی یا با اقساط پیشپرداختی است و قیمت تمام شده هر سكه 860 دلار میباشد، 800 دلار قیمت سكه و 60 دلار هزینه ارسال) 50 دلار میگیرد. و در صورتی كه هر كدام از آن دو نفر بتواند دو فرد دیگر شكار كند و دو شاخه متعادل، در هر كدام سه طعمه داشته باشد 200 دلار دیگر به او پورسانت داده میشود و از آن پس با آلوده شدن هر مجموعه سه سهای، 250 دلار میگیرد.
همواره لایه آخر هرم كه به تنهایی بیش از 50٪مجموع افراد است، به فرض آنكه قیمت واقعی سكه را سخاوتمندانه 300 دلار حساب كنیم. آنها 560 دلار ضرر كردهاند: (560 = 300 – 860) لایه دوم هرم از پایین كه بیش از 25٪مجموع افرادند، هركدام فقط 50 دلاردریافتكردهاندووقتیباقیمتواقعیسكهجمعشودوازقیمتخریدكمشود،ضرر 510 دلاریرانشانمیدهد: (510 =(50 +3۰0)ـ 860). لایه سوم هرم از پایین كسانی هستند كه جمعا $250 پورسانتگرفتهاندومحاسبه،ضرر 310 دلاریرابرایآنها (6/12٪ازافرادهرم) نشانمیدهد: 310 =(300 +250)ـ860
لایه چهارم هرم از پایین كه برابر با 3/6٪ازمجموع افراد هرم است با دریافت 500 دلارپورسانت به اضافه $300 ارزش سكه، باز $60 ضرركردهاند: 60=(500+300)-860 ؛ یعنی 72/94٪افراد به طور میانگین هر نفر 443 دلار ضرر كردهاند و باید خدا را شكركنندكه لقمه حرام كه بدتر از نطفه حرام است، به زن وبچه بیگناهشان ندادهاند. 15/3٪افراد هر كدام 190 دلار سود نامشروع بردهاند و 13/2٪بقیه بیش از 190 دلار سود حرام بردهاند. البته این در خوشبینانهترین حالت كامل شدن هرم است؛ یعنی بالانس شدن همه بازوها كه هرگز اتفاق نمیافتد.
در یك شبیه سازی رایانهای، هر مالباخته عضو هرم، بطور متوسط $500 از دست داده است. همه اینها غیر از وقت و تلاشی است كه صرف فریب دیگران شده و از آن بدتر دروغهایی كه به دیگران گفته اند. هر فرد آلوده برای خروج از مال باختگی باید دست كم 31 نفر را آلوده كند. آنها باید به طعمههای خود وعده دهند كه اگر تنبلی نكنند و منظم كار! كنند هر یك ماه موفق میشوند دو نفر را وارد زیرمجموعه خود كنند، و پس از 2 ماه میتوانند شش نفر را آلوه كرده 250 دلار به جیب بزنند. اما آیا راست میگویند؟
مفهوم اشباع در دسیسههای هرمی
1. اشباع عرفی: اشباع عرفی یعنی اینكه به محدودیت افراد جامعه برای عضویت درهرم، یامنع قانونی و شرعی و ... به قدری سرعت صید طعمههای جدید كم بشود كه عملا كار عضوگیری، كرداری بیفایده و نامعقول به حساب آید. یعنی سرعت عضوگیری به صفر نزدیك شود.
2. اشباع ریاضی: هرم بقدری بزرگ میشودكه تمام افراد جامعه را در بر میگیرد. دسیسه بازان اصرار دارند كه بازار اشباع نمیشود، از طرفی در جلسات توجیهی خود (PRESENTATION) اصرار دارند كه به طعمه خود بگویند: اگر خوب تلاش! كنید هر ماهدو طعمهپیدامیكنید.
فرض كنید هرم در فرودین 1384 با یك نفر شروع میشود (۱=۲۰ ) طبق قرار در اردیبهشت و پس از یك ماه تلاش! دو نفر به هرم اضافه میشوند (۳= ۲۱+۲۰ ) و پس از یك ماه دیگر در خرداد، هر عضو، دو عضو جدید را آلوده میكند و به هفت نفر (۷= ۲۲+۲۱+۲۰ ) میرسیم و سپس هر ماه یكعدد به توانها اضافه میشود؛پس از ده ماه مجموع افراد برابرند با (۲۰۴۷=۲۱۰+...+۲۰) وپس از 20 ماه مجموع افراد برابرند با (۲۰۹۷۱۵۱=۲۲۰+...+۲۰) و پس از سه سال مجموع افراد هرم برابراست با(۱۳۷۴۳۸۹۵۳۴۱۷=۲۳۶+...+۲۰) یعنی اگر حرف دسیسه بازان هرمی درست باشد پس از سه سال در فروردین87 مجموع افرادآلوده بیش از یكصد و سی و هفت میلیارد نفر میشود، حدود 5/22 برابركل جمعیت كره زمین!
اگر اكنون تعداد دسیسه بازان هرمی 500 هزارنفر باشند، پس از 14 ماه بازار سازی، بر طبق صید دو طعمه در هر ماه (آن هم فقط از سوی افراد پایین هرم) تعداد افراد آلوده به 8192000000 نفر میرسد و از آن پس برای آنكه دسیسه بازان هرمی بتوانند یكماه كار كنند باید 48 سال دم زایشگاهها منتظر باشند تا دو نوزاد به دنیا آمده را پرزنت كنند! زیرا مطابق رشد جمعیت در دو دهه اخیر، هر 48 سال، جمعیت زمین دو برابر میشود. حتی اگر 50 ٪افرادآلوده، عضویابی را ادامه ندهند باز زمان مورد نیاز هر فرد برای اضافه كردند و نفر به زیر مجموعه خود 24 سال است و اگر 75٪افرادآلوده ازادامه كار باز بمانند، باز زمان متوسط برای شكار دوطعمه 12 سال میشود، و بر این اساس (عدم بازاریابی 75٪) برای دریافت 250 $ پورسانت؛ یعنی جبران كمتر از نصف ضرر خرید سكه گلدكوئست باید 36 سال منتظر بمانی!! میبینید كه بازار یابان یك دورغ بزرگ میگویند و گرنه كسی حاضر به عضویت نبود.
میگویند برای جا انداختن یك دروغ باید سه اصل رعایت شود: 1. دروغ بزرگ بگویید! 2. دروغ جلوی چشم بگویید! 3. با پر رویی آنرا تكراركنید!
پاسخ به دو ادعا درعدم اشباع بازار
۱. برخی میگویند اگر سرعت رشد هرم یك سوم سرعت رشد جمعیت باشد، اشباع به وجود نمیآید، با محاسبه این مساله هم مشاهده میشود كه؛ اگر بخواهد اشباع ریاضی در بازار رخ ندهد، حتما باید اشباع عرفی و زمانی اتفاق بیفتد، كافی است با یك مثال مساله را دنبال كنید: فرض كنید كه جمعیت كره زمین 15 نفر باشد، واینك هرم،سه عضو داشته باشد؛ اگر بخواهد نسبت رشد هرم یك سوم سرعت رشد جمعیت باشد، باتوجه به اینكه حدودا هر 40 سال جمعیت زمین دو برابر میشود، رشد هرم باید هر 120 سال دو برابر شود؛ چون قرار شد كه رشد هرم یك سوم رشد جمعیت باشد! هر فرمولی كه برای رشد هرم در نظر گرفته شود، یا منجر به اشباع ریاضی هرم یا اشباع زمانی و عرفی آن میشود.
۲. ادعا میشود كه با تنوع كالاهای عرضه شده، بازار، بینهایت بار، قابلیت چرخش دارد! اما چرا چنین فرضی ممكن نیست؟ اگر مجموع انسانهای كره زمین را 15 نفر فرض كنیم و همه عضو یك هرم باینری باشند، قاعده هرم 8 نفره خواهند بود و این 8 نفر برای آنكه بتوانند برای كالای جدید عرضه شده، طعمه پیدا كنند، باید 16 نفر را صید كنند در حالی كه تمام افراد غیر از خودشان فقط 7 نفر است - افرادی كه قبلا با یك كالای دیگر، عضو هرم شده اند - و اگر افراد پایین هرم، خودشان را نیز دوباره معرفی كنند، تازه مجموع طعمه ها ۱۵ نفر میشوند 15. این مشكل در گامهای بعد به صورت تصاعدی افزایش مییابد.
دیگرمضرات دسیسههای هرمی
1. حجم زیادی از ارز خارج میشود، مقدار كمی كالای زینتی یا كلكسیونی! وارد شده، سرمایه مولد كشور راكد میشود و بیكاری افزایش مییابد. می گویند با هدایت شاخهها به خارج از كشور حتی ارز آوری هم میكنند! آیا میدانید بطور متوسط در ازای هر فرد آلوده در ایران باید 40 بیچاره را آلوده كرد تا طراز ورود و خروج ارز تازه صفر شود و اگر 500 هزار نفر آلوده را در ایران فرض كنیم باید 20 ملیون انسان(عموما فقیر) را بیچاره كنیم تا ورود و خروج ارز مساوی شود؟
2. آسیب جدی به بهداشت روانی جامعه: به دلیل مجهول بودن جایگاه اعضای جدید در هرم نسبت به وضعیت اشباع بازار، سود این كار بسته به شانس طعمهها است. و اتفاقی شبیه قمار رخ میدهد؛ یعنی دو عضو، بسته به زمان آلوده شدن، با وجود فعالت یكسان، شانس كمتر یا بیتشری برای سود و زیان دارند و از آنجا كه دسیسه بازان به افراد فامیل به چشم طعمهای برای كشاندن به یك ورطه قمارگونه نگاه كرده اند، پیامد بدترین نوع قمار؛ یعنی قمار در بین اعضای خانواده و دوستان به وجود میآید كه همانا كینه و دشمنی بین این افراد است: "انما یرید الشیطان ان یوقع بینكم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدكم عن ذكرالله و عن الصلوه فهل انتم منتهون" مائده/91. دقیقا همان طور كه در قمار سود یكی از ضرر مستقیمی است كه به دیگری میرسد، در شركتهای هرمی هم پورسانتها از پولی است كه مال باختهها بابت حق عضویت میدهند.
3. قتل و جنایت: الف. وقتی در سال 1997 شركت روسی MMM فروپاشید بیشاز 50 مالباخته در روسیه خودكشی كردند و تا 10 سال بانكها و بازارهای سهام روسیه بخاطر بی اعتمادی عمومی راكد بود.
ب. وقتی شركتهای بازار یابی داخلی آلبانی (كه حتی باعث خروج ارز هم نمیشدند) درسال 1998 باعضویت دو سوم مردم آن كشور فرو پاشید، در جریان درگیریها و ناامنیهای ناشی از آن 2000 نفركشته شدند، دولت سقوط كرد، مجلس منحل شد، رئیس جمهور استعفا كرد و ارزش پول ملی آلبانی در برابر دلار 40٪كاهش یافت.
ج. تا اسفند 83 چندین مورد قتل سرشاخهها در ایران گزارش شده است؛ 3 مورد در تهران، یك مورد در قزوین و .... .
4. مفاسد اخلاقی: در جلسات مختلط توجیهی و fun كه با سماجت و صمیمیت! و هر كلكی كه تصور شود دنبال می شود، مشكلات فراوان و در نتیجه شكایات زیادی را در پی داشته است كه داستان غمبار دیگری دارد.
عملكرد هرمی در بازاریابی شبكهای سالم
یكی از مهمترین نكات در تفكیك این دو ساختار سالم و ناسالم عملكرد خود اعضا است. مسالهای كه ممكن است حتی در شبكههای سالم بازاریابی رخ دهد و آنرا تبدیل به یك دسیسه هرمی نماید عملكرد خود اعضا حاضر در شبكه باشد.
همانگونه كه قبلا نیز به آن اشاره شد هدف از بازاریابی شبكهای سالم انجام عمل فروش مستقیم و رساندن كالا به دست مشتری با كاهش هزینه تبلیغات و دلالهاست كه در این میان نیز پاداشی به بازاریابان كه خود مشتریان شركت نیز هستند پرداخت میشود. هر گونه عملكردی كه باعث انحراف این موضوع گردد و اعضای حاضر در شبكه، افراد و مشتریان را صرفا به خاطر درآمد در شبكه عضو نمایند و كالا را به حاشیه كشیده و آنرا بهانهای برای كسب درآمد عنوان كنند و یا راهبردهای خاصی را در حجم خرید مشتریان وضع كنند از قبیل اجبار در خرید میزان حداقلی از كالاها تا اینكه بالاسریها به سود بیشتری برسند، آن بازاریابی شبكهای سالم را به یك دسیسه هرمی تبدیل مینماید.
تجارب تلخ جهان در دسیسههای هرمی
شركتهای هرمی مخل تجارت جهانی و بازاریابی سالم هستند، بنابراین كشورهای مختلف، از دیرباز قوانین و ابزارهای مختلفی برای مقابله با آن به كار بستهاند. اثرات مخرب این شركتها تا بدانجاست كه مشكلات فراوان اقتصادی و حتی سیاسی، فرهنگی و امنیتی برای كشورهای مختلف دنیا ایجاد كردهاند.
به عنوان مثال در كشوری چون آلبانی طی سالهای 1995 تا 1998، تجربیات تلخی از گسترش و رشد بیرویه شركتهای هرمی بر جای مانده كه سقوط دولت، استعفای رئیسجمهور، انحلال مجلس و كشته شدن حدود 2 هزار نفر در جریان درگیریها و ناامنیهای ناشی از فروپاشی این طرحها از جمله آن است.
فعالیت گسترده شركتهای هرمی در آلبانی سبب شد بیش از 50 نامه از سوی بانك جهانی و صندوق بینالمللی پول به دولتمردان این كشور ارسال شود مبنی بر این كه ادامه فعالیت چنین شركتهایی منجر به ورشكستگی اقتصاد آن كشور خواهد شد، چرا كه مردم با استقراض از بانكها به عضویت این شبكهها در میآیند.
متاسفانه این اتفاق در سال 1997 افتاد و با اشباع شدن بازار آلبانی، دولت با بحران مواجه و ساقط شد. براساس آمارهای رسمی حجم بدهی طرحهای هرمی در زمان اوج خود در این كشور تقریبا برابر با نیمی از تولید ناخالص داخلی كشور بوده و نزدیك به دوسوم مردم این كشور در این طرحها سرمایهگذاری كرده بودند. اما با روشن شدن ماهیت این شركتها یك جنگ داخلی در كشور درگرفت و قربانیان بسیاری برجای گذاشت.
شركتهای هرمی روی سیستم بانكداری
بورس، تجارت بازار، خرده فروشی و همچنین امنیت اجتماعی سیاسی و حتی اخلاقی تاثیر میگذارند.
یكی دیگر از كشورهای قربانی در این پدیده كشور نپال است. بیش از 15 هزار نفر از مردم نپال كه بیش از 64 هزار روپیه برای خرید سكههای طلای شركت گلدكوئست پرداخت كرده بودند، حداقل بیش از نیمی از سرمایه خود را از دست دادند. این موضوع باعث بروز اعتراضات در 5 شهر اصلی این كشور شد و سرانجام به قیمت از دست رفتن میلیونها روپیه دارایی مردم فقیر این كشور فروكش كرد. این غائله در كشور بوتان و هند نیز تكرار شد.
راه ورود و حیله شركتهای هرمی و از جمله گلدكوئست به این كشورها سوءاستفاده و تحریف مجوز بانك مركزی این كشورها بوده است. ظاهرا یكی از شگردهای این شركتهای هرمی كه مثلا سكه طلا تولید میكنند این است كه ضرب بخشی از سكههای طلا را به بانك مركزی كشور هدف سپرده و در مقابل مجوزی از وی دریافت میكنند.
اما این مجوز، مجوز فعالیت شركت هرمی نیست بلكه فقط گارانتی اصل بودن سكههای طلایی است كه بانك ضرب كرده. اما شركت هرمی با تحریف مجوز، این گونه وانمود میكند كه بانك مركزی بوتان و هند این شركت را تایید كرده و این موضوع روزنهای برای ورود به بازار مالی این كشورها فراهم میكند. مورد كلمبیا و روسیه نیز در نوع خود جالب است.
در كلمبیا یك شركت هرمی به نام وی.ام.جی با ادعای پرداخت سود سالانه 150 درصد توانست حدود 3 میلیون نفر از مردم این كشور را جذب كند. اما با اشباع بازار، اعتراضات مردمی در سطح وسیعی به وقوع پیوست. به طوری كه در آذر 87 آشوبهای خیابانی در این كشور موجب وارد آمدن خسارات زیادی به اماكن و بنیادات دولتی و خصوصی شد. براساس گزارش دولت كلمبیا، فعالیت این شركت هرمی علاوه بر كلاهبرداری 200 میلیون دلاری از مردم، موجب وارد آمدن یك میلیارد دلار خسارت به اقتصاد آن كشور شد.
مورد بزرگ روسیه:
اما روسیه یكی از بزرگترین قربانیان شركتهای هرمی بوده است كه باعث درگیر شدن 2 میلیون نفر، بدهكاری 5/1 میلیارد دلاری و خودكشی دستكم 50 نفر از خسارتدیدگان شده است. ماجرا از بنیاد یك شركت هرمی در سال 1989 با عنوان ام.ام.ام كه مخفف نام خانوادگی بنیانگذاران آن و در راس آن شخصی به نام سرگئی ماوردی بود، آغاز شد.
این شركت با راه اندازی تبلیغات جذاب تلویزیونی و طرح های تبلیغاتی ، شروع كرد به جمع آوری سرمایه از سرمایه گذاران خصوصی با بازپرداخت سالانه 10 برابر سرمایه. این مساله باعث شد بین 2 تا 5 میلیون نفر در این شركت سرمایه گذاری كنند.
اما عمر این شركت با اشباع بازار و همچنین بازیهای سیاسی به پایان رسید و نمایندگی رئیس شركت در دومای روسیه نیز نتوانست از ضررها جلوگیری كند. سرانجام سرگئی ماوردی در آمریكا و در حالی كه توسط جمعی از مامورین ویژه سابق خود محافظت میشد، در آپارتمانش دستگیر شد.
فروپاشی ام.ام.ام تاثیر بسیار بدی بر بازار سهام روسیه گذاشت و موجب بدبینی و سلب اعتماد مردم از بازارهای سهام شد. محبوبیت و سپس فروپاشی غیرقابل دوری ام.ام.ام كه سرنوشت تمام دسیسههای هرمی است، به این منجر شد كه بازار سهام و سیستم بانكی روسیه به مدت یك دهه بدون پیشرفت باقی بماند.
شركتهای هرمی چون به طور مستقیم با مردم و بطن اجتماع سروكار دارند، میتوانند اثرات مخربی در كشور بر جای بگذارند. آنها روی سیستم بانكداری،
بورس، تجارت، بازار، خرده فروشی و همچنین امنیت اجتماعی ، سیاسی و حتی اخلاقی تاثیر میگذارند. چرا كه بحران را آغاز كرده و آن را گسترش میدهند.
به همین سبب كشورهای پیشرفته و در راس آن ایالات متحده قوانین سخت و غیرقابل اغماضی را برای شناسایی و برخورد با شركتهای هرمی وضع كردهاند و به طور مداوم شركتهای بازاریابی را زیر نظر دارند تا مبادا حین فعالیت خود به جای فروش سالم كالا و خدمات به عضوگیری هرمی رو بیاورند. چرا كه میدانند رشد شركت هرمی یعنی بازی با سرنوشت كشور.
در آمریكا فعالیت شركتهای بازاریابی شبكهای تحت نظارت دائم وزارت دادگستری قرار دارد و به محض این كه یك شركت بازاریابی شبكهای از مسیر خود خارج شد و به طرح هرمی روی آورد، فعالیت آن ممنوع شده و تمام شركتكنندگان در این طرح بازداشت و با آنها برخورد قانونی صورت میگیرد.
قوانین این كشور در برخورد با شركتهای هرمی آنقدر سخت است كه كمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده حتی اجازه بازاریابی بیشتر از یك سطح را نمیدهد تا مبادا كار به تشكیل هرم بكشد. این مساله اهمیت و حساسیت خطر شركتهای هرمی را در تمام دنیا و ایران نمایان میسازد.
شركتهای هرمی انگل جدایی ناپذیر علم بازاریابی و تجارت الكترونیك هستند كه با پیشرفت تجارت و پیچیده شدن روشها، حقههای این شركتها نیز پیچیدهتر میشود.
دسیسههای پونزی
شركتهای موسوم به پونزی كه فعالیت آنها باز هم مبتنی بر نظام كلاهبرداری هرمی شكل است و به نوعی شاخهای بزرگ از دسیسههای هرمی را تشكیل میدهد، نخستین بار در دهه 20 قرن گذشته میلادی توسط یك مهاجر ایتالیایی به نام «كارلو پونزی» بنیانگذاری شد. به گزارش «پارس تراول» وی توانست با شگرد فریبكارانه خود، سرمایه هنگفتی به جیب بزند، به طوری كه پس از گذشت 6 ماه، در سن 40 سالگی به یك میلیونر مبدل شود. راهبرد «پونزی» در انجام این كار، دو اصل دروغگویی و سوءاستفاده از ساده لوحی مشتریان بود. او به مردمی كه پول خود را پسانداز كرده بودند وعده پرداخت بهره 40 درصدی در 90 روز میداد، درحالی كه در آن روز به حسابهای پسانداز بیش از 5 درصد بهره پرداخت نمیشد. كاری كه این مهاجر ایتالیایی میكرد، بسیار ساده بود. فردی كه از خارج، نامهای به آمریكا ارسال میكرد، در داخل آن، تمبری را كه برحسب بهای كشورش خریداری كرده بود جای میداد. وعده وسوسهانگیز پونزی به مشتریان این بود كه با فروش تمبر یاد شده و اختلاف بهای دلار و دیگر واحدهای پول خارجی، سود فراوانی به جیب خواهند زد. وی با این ترفند ساده ولی حساب شده، از افراد ساده لوح كه پولهای خود را پسانداز كرده بودند در سه ساعت یك میلیون دلار دریافت كرد. این شیوه كلاهبرداری همچنان ادامه داشت تا هنگامی كه شركتش اعضای جدیدی جذب میكرد و از این راه پولهایی را كه به اعضای اولیه وعده داده بود، پرداخت میكرد.
بعد از آن در كشورهای مختلف جهان، قوانین مختلفی جهت مبارزه با اینگونه سیستمهای اقتصادی تدوین شد.
سیستمهای سرمایهگذاری (Invest) یادآور طرحهای پونزی
با وجود آنكه دسیسههای پونزی به سرعت در جهان غیر قانونی اعلام شد و قوانین و مجازاتهای بسیار سختی برای گردانندگان چنین سیستمهای كلاهبرداری وضع گردید و در نهایت این سیستمها تا حدود زیادی در نقاط مختلف جهان برچیده شدند، در چند سال گذشته با ظهور دسیسه پونزی «سوئیسكَش» شاهد گسترش مجدد این سیستمها در جهان و به ویژه در كشورهای آسیایی بودیم.
اساس كار این سیستمها به این ترتیب است كه با معرفی یك سیستم سرمایهگذاری و وعده سودهای گزاف سرمایه مردم سادهلوح و ناآگاه جذب شده و تا مدتی نیز سود افراد قبلی با مبلغ سرمایهگذاری افراد جدید تامین میگردد. اما پس از چند ماه این موسسات برچیده شده و هیچ اثری از مدیران، سایت و دیگر متعلقات آن باقی نمیماند.
سیستمهای سرمایهگذاری پونزی كه تعداد زیادی از آنها در چند سال اخیر در كشورمان فعالیت كردند، آسیبهای بسیار جدی بر خانوادههای ایرانی و سرمایههای مالی و معنوی آنان وارد كردند كه با ورود وزارت اطلاعات به این حوزه و برخورد جدی با این پدیده نوظهور در كشور، پیشرفت این سیستمهای كلاهبرداری متوقف و موارد قبلی نیز به طور كامل شناسایی و منهدم گردیدند. چند نمونه از این سیستمها عبارتند از: پالینور، گریفین، آسوفاند، گالف، اینوایتینگ و ... .