بورس شغلی زنانه است یا مردانه؟
به نظر شما فعالیت در
بورس شغلی زنانه است یا مردانه؟ اگر بگویم «دوستم تحلیلگر بازار سرمایه است» یک مرد در ذهنتان مجسم میشود یا یک زن؟ آیا اساسا این شغل با روحیه خانمها سازگاری دارد؟ مهمتر از آن، آیا زیرساختهای لازم برای حضور زنان در
بورس فراهم است؟
در جامعه بر روی برخی از مشاغل برچسبهای مردانه یا زنانه چسباندهاند. هرچند مردان و زنان زیادی این برچسبها را به چالش کشیدهاند، معمولا مشاغلی مثل آتشنشان، پلیس و بادیگارد شغلهایی مردانه تلقی میشوند. در مقابل حرفههایی نظیر پرستار، منشی و مهماندار تصویری زنانه دارند.
شغلهای دیگری هم وجود دارند که شاید برچسب روشنی نداشته باشند، اما به شکل عجیبی به اشغال یک جنسیت در میآیند. مثلا چرا بیشتر آهنگسازان و نویسندهها مرد هستند؟
اگر فیلمهایی مثل «بیگشورت» یا «گرگ والاستریست» را دیده باشید، به یاد میآورید که این فیلمها، مشاغل مرتبط با
بورس را به شکل اغراقشدهای مردانه تصویر میکنند. در دنیای واقعی هم بیشتر مردان در
بورس سرمایهگذاری میکنند.
آیا مردانه بودن
بورس، دلیل خاصی دارد؟ چهچیز میتواند زنان را به سمت بازار سرمایه جذب کند؟ مهمتر از آن، زنان برای بهدست آوردن جایگاه خود در بازار سرمایه میتوانند چه نقشی ایفا کنند؟
در ایران نزدیک به ۱۱ میلیون کد بورسی وجود دارد که از این تعداد تنها ۳ میلیون کد (۲۷ درصد) متعلق به زنان است. البته تمام این ۱۱ میلیون کد بورسی فعال نیستند. اما بعید است بررسی آمار کدهای فعال، ما را به نتیجه جدیدی برساند. در آمریکا ۶۰ درصد سرمایهگذاران در
بورس مرد هستند.
ما تفاوت فقط به حضور زنان در
بورس خلاصه نمیشود. بررسیهای آماری نشان میدهد که رفتار مالی زنان و مردان بسیار متفاوت است.
در بین جوانان آمریکایی بررسی تفاوتهای مالی نتایج جالب توجهی دارد. یک پژوهش نشان میدهد، توزیع جنسیتی در بین مردان و زنان جوان آمریکایی، برای داراییهای مختلف یکسان نیست
اگر زنان پسانداز خود را به اندازه مردان به
بورس بیاورند، توقع میرود که تعداد خانمهایی که در
بورس فعالیت میکنند ۷ درصد رشد کند.
در این نظرسنجی نکات بسیار جالب توجهی وجود دارد. اول این که جمعیت جوان آمریکایی، برای ریسک اشتهای بالایی دارند. آنها خرید مستقیم سهم و اوراق را به صندوقهایی با ریسک کمتر ترجیح میدهند.
اما این الگو جنسیتی در گروههای سنی دیگر هم دیده میشود:
به طور کلی درصد بیشتری از زنان بیمه عمر و پسانداز دارند. آنها پسانداز را از سن و درآمد پایینتری شروع میکنند.
درصد بیشتری از مردان در
بورس سرمایهگذاری میکنند، آنها برای سرمایهگذاریهایی با ریسک بالا آمادگی بیشتری دارند.
یعنی فقط در ایران نیست که
بورس حالوهوایی مردانه پیدا کرده است. حتی در حوزههای دیگر مثل سرمایهگذاری جسورانه ردپای مردان پر رنگتر است:
سرمایه ۸۸ درصد استارتآپها توسط مردان تامین شده است. مردها ۹۰ درصد از حجم این بازار را در اختیار گرفتهاند.
زنان چطور به پول نگاه میکنند؟
تمایل زنان، بیشتر به داشتن پسانداز با نقدشوندگی بالا است. بیشتر زنان داراییهایی مثل پول نقد و طلا را به ملک یا سهام ترجیح میدهند.
با این که تعداد زنهای جوانی که پول نقد دارند بالاتر است، اما درصد کوچکی از آنها پول خود را وارد بازار سرمایه میکنند. تمایل آنها به داشتن وجوه نقد، سپرده بانکی یا گواهی سپرده (CD) است.
زنان همچنین در سرمایهگذاری کمتر ریسک میپذیرند. تعداد زنانی که در ارزهای دیجیتال مثل بیتکوین سرمایهگذاری کردهاند بسیار کمتر است تا مردان.
زنان کمتر از مردان داراییهای سرمایهای مثل خودرو و خانه میخرند. این درحالی است که علاقه زنان به خرید کالاهای مصرفی (لباس، خوراکی، لوازم بهداشتی و لوازم خانه) بالاتر است، به شکلی که در کسبوکارهای نوپا میگویند «برای موفقیت، کالایی را تولید کن که زنان میخرند.»
اگر بپذیریم که توانمندی افراد با میزان ریسکپذیری آنها ارتباط دارد، بهبود کیفیت آموزشی و ایجاد زمینه برای تحصیل بانوان میتواند منجر به تقویت حضور زنان در
بورس شود.
مردان چطور به پول نگاه میکنند؟
مردها بهطور میانگین در مورد پول ریسکپذیرتر هستند. ۱۴ درصد از آقایان جوان آمریکایی میگویند که «ریسک را در آغوش میکشند». این رقم دوبرابر بیشتر از عطش خانمها برای پذیرش ریسک است. همچنین ۲۶ درصد از مردان و ۳۰ درصد از زنان، ریسکگریز هستند.
مردها از این که پول نقد و طلا داشته باشند استقبال زیادی نمیکنند. آنها داراییهای سرمایهای مثل ملک و ماشین یا کارخانه و سهام را به پسانداز نقدی یا سپرده بانکی ترجیح میدهند.
از سوی دیگر آقایان حاضرند به امید دریافت بهره بیشتر، ریسک بالاتری را قبول کنند.
نکته جالب این است که بیشتر مردها علاقهدارند خودشان پرتفوی خود را بگردانند. در حالی که بیشتر زنان ترجیح میدهند مدیریت دارایی خود را به شخصی دیگر بسپرند.
چرا زنان از
بورس گریزان هستند؟
این که چرا خانمها کمتر از سرمایهگذاری استقبال میکنند دلایل متعددی دارد. برخی از دلایل ممکن است ریشههای کهن فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و به سادگی نشود آنها را تغییر داد:
زن بودن، گرانتر است
یک مرد و یک زن را تصور کنید که درآمد، شغل، سن و تحصیلات یکسان دارند. در این مثال، فردی که خانم است، مخارج فردی بیشتری دارد.
زنها بیشتر از مردان برای لباس هزینه میکنند.
هزینه رفتوآمد برای خانمها بیشتر است.
اما مردها پول زیادی را برای مخارج مصرفی خرج نمیکنند و بیشتر تمایل دارند کالاهایی بادوام مثل گوشی موبایل، ماشین و خانه بخرند.
فشار اجتماعی بر مردها برای خرید این کالاها هم بیشتر است. مردی چهلساله که خانه و ماشین نداشته باشد از نظر اجتماعی بهسادگی پذیرفته نمیشود. اما کسی از خانمی چهلساله توقع بالایی ندارد. (شاید از او توقع داشته باشند که آراسته و مرتب باشد.)
قدرت خرید خانمها هم از آقایان بیشتر است. یک زن برای بهدست آوردن ۱ دلار باید زحمت بیشتری بکشد تا یک مرد. به همین دلیل کالاهای سرمایهای (مثل دیگر کالاها) برای زنان گرانتر به نظر میرسد.
یک زن برای بهدست آوردن ۱ دلار باید زحمت بیشتری بکشد تا یک مرد. به همین دلیل کالاهای سرمایهای برای زنان گرانتر به نظر میرسد.
به نظر شما فعالیت در
بورس شغلی زنانه است یا مردانه؟ اگر بگویم «دوستم تحلیلگر بازار سرمایه است» یک مرد در ذهنتان مجسم میشود یا یک زن؟ آیا اساسا این شغل با روحیه خانمها سازگاری دارد؟ مهمتر از آن، آیا زیرساختهای لازم برای حضور زنان در
بورس فراهم است؟
در جامعه بر روی برخی از مشاغل برچسبهای مردانه یا زنانه چسباندهاند. هرچند مردان و زنان زیادی این برچسبها را به چالش کشیدهاند، معمولا مشاغلی مثل آتشنشان، پلیس و بادیگارد شغلهایی مردانه تلقی میشوند. در مقابل حرفههایی نظیر پرستار، منشی و مهماندار تصویری زنانه دارند.
شغلهای دیگری هم وجود دارند که شاید برچسب روشنی نداشته باشند، اما به شکل عجیبی به اشغال یک جنسیت در میآیند. مثلا چرا بیشتر آهنگسازان و نویسندهها مرد هستند؟
اگر فیلمهایی مثل «بیگشورت» یا «گرگ والاستریست» را دیده باشید، به یاد میآورید که این فیلمها، مشاغل مرتبط با
بورس را به شکل اغراقشدهای مردانه تصویر میکنند. در دنیای واقعی هم بیشتر مردان در
بورس سرمایهگذاری میکنند.
آیا مردانه بودن
بورس، دلیل خاصی دارد؟ چهچیز میتواند زنان را به سمت بازار سرمایه جذب کند؟ مهمتر از آن، زنان برای بهدست آوردن جایگاه خود در بازار سرمایه میتوانند چه نقشی ایفا کنند؟
در ایران نزدیک به ۱۱ میلیون کد بورسی وجود دارد که از این تعداد تنها ۳ میلیون کد (۲۷ درصد) متعلق به زنان است. البته تمام این ۱۱ میلیون کد بورسی فعال نیستند. اما بعید است بررسی آمار کدهای فعال، ما را به نتیجه جدیدی برساند. در آمریکا ۶۰ درصد سرمایهگذاران در
بورس مرد هستند.
توزیع نسبت جنسی در
بورس ایران و آمریکات
فعالیت زنان در بازار سرمایه ایران در مقایسه با آمریکا
اما تفاوت فقط به حضور زنان در
بورس خلاصه نمیشود. بررسیهای آماری نشان میدهد که رفتار مالی زنان و مردان بسیار متفاوت است.
در بین جوانان آمریکایی بررسی تفاوتهای مالی نتایج جالب توجهی دارد. یک پژوهش نشان میدهد، توزیع جنسیتی در بین مردان و زنان جوان آمریکایی، برای داراییهای مختلف یکسان نیست:
جوانان آمریکایی کجا سرمایهگذاری میکنند به تفکبک جنسیت زنان مردان ت
اگر زنان پسانداز خود را به اندازه مردان به
بورس بیاورند، توقع میرود که تعداد خانمهایی که در
بورس فعالیت میکنند ۷ درصد رشد کند.
در این نظرسنجی نکات بسیار جالب توجهی وجود دارد. اول این که جمعیت جوان آمریکایی، برای ریسک اشتهای بالایی دارند. آنها خرید مستقیم سهم و اوراق را به صندوقهایی با ریسک کمتر ترجیح میدهند.
اما این الگو جنسیتی در گروههای سنی دیگر هم دیده میشود:
به طور کلی درصد بیشتری از زنان بیمه عمر و پسانداز دارند. آنها پسانداز را از سن و درآمد پایینتری شروع میکنند.
درصد بیشتری از مردان در
بورس سرمایهگذاری میکنند، آنها برای سرمایهگذاریهایی با ریسک بالا آمادگی بیشتری دارند.
یعنی فقط در ایران نیست که
بورس حالوهوایی مردانه پیدا کرده است. حتی در حوزههای دیگر مثل سرمایهگذاری جسورانه ردپای مردان پر رنگتر است:
سرمایه ۸۸ درصد استارتآپها توسط مردان تامین شده است. مردها ۹۰ درصد از حجم این بازار را در اختیار گرفتهاند.
زنان چطور به پول نگاه میکنند؟
تمایل زنان، بیشتر به داشتن پسانداز با نقدشوندگی بالا است. بیشتر زنان داراییهایی مثل پول نقد و طلا را به ملک یا سهام ترجیح میدهند.
با این که تعداد زنهای جوانی که پول نقد دارند بالاتر است، اما درصد کوچکی از آنها پول خود را وارد بازار سرمایه میکنند. تمایل آنها به داشتن وجوه نقد، سپرده بانکی یا گواهی سپرده (CD) است.
زنان همچنین در سرمایهگذاری کمتر ریسک میپذیرند. تعداد زنانی که در ارزهای دیجیتال مثل بیتکوین سرمایهگذاری کردهاند بسیار کمتر است تا مردان.
زنان کمتر از مردان داراییهای سرمایهای مثل خودرو و خانه میخرند. این درحالی است که علاقه زنان به خرید کالاهای مصرفی (لباس، خوراکی، لوازم بهداشتی و لوازم خانه) بالاتر است، به شکلی که در کسبوکارهای نوپا میگویند «برای موفقیت، کالایی را تولید کن که زنان میخرند.»
اگر بپذیریم که توانمندی افراد با میزان ریسکپذیری آنها ارتباط دارد، بهبود کیفیت آموزشی و ایجاد زمینه برای تحصیل بانوان میتواند منجر به تقویت حضور زنان در
بورس شود.
مردان چطور به پول نگاه میکنند؟
مردها بهطور میانگین در مورد پول ریسکپذیرتر هستند. ۱۴ درصد از آقایان جوان آمریکایی میگویند که «ریسک را در آغوش میکشند». این رقم دوبرابر بیشتر از عطش خانمها برای پذیرش ریسک است. همچنین ۲۶ درصد از مردان و ۳۰ درصد از زنان، ریسکگریز هستند.
مردها از این که پول نقد و طلا داشته باشند استقبال زیادی نمیکنند. آنها داراییهای سرمایهای مثل ملک و ماشین یا کارخانه و سهام را به پسانداز نقدی یا سپرده بانکی ترجیح میدهند.
از سوی دیگر آقایان حاضرند به امید دریافت بهره بیشتر، ریسک بالاتری را قبول کنند.
نکته جالب این است که بیشتر مردها علاقهدارند خودشان پرتفوی خود را بگردانند. در حالی که بیشتر زنان ترجیح میدهند مدیریت دارایی خود را به شخصی دیگر بسپرند.
چرا زنان از
بورس گریزان هستند؟
این که چرا خانمها کمتر از سرمایهگذاری استقبال میکنند دلایل متعددی دارد. برخی از دلایل ممکن است ریشههای کهن فرهنگی و اجتماعی داشته باشند و به سادگی نشود آنها را تغییر داد:
زن بودن، گرانتر است
یک مرد و یک زن را تصور کنید که درآمد، شغل، سن و تحصیلات یکسان دارند. در این مثال، فردی که خانم است، مخارج فردی بیشتری دارد.
زنها بیشتر از مردان برای لباس هزینه میکنند.
زنها برای مخارج آرایشی و زیبایی، بودجه بیشتری خرج میکنند.
هزینه رفتوآمد برای خانمها بیشتر است.
اما مردها پول زیادی را برای مخارج مصرفی خرج نمیکنند و بیشتر تمایل دارند کالاهایی بادوام مثل گوشی موبایل، ماشین و خانه بخرند.
فشار اجتماعی بر مردها برای خرید این کالاها هم بیشتر است. مردی چهلساله که خانه و ماشین نداشته باشد از نظر اجتماعی بهسادگی پذیرفته نمیشود. اما کسی از خانمی چهلساله توقع بالایی ندارد. (شاید از او توقع داشته باشند که آراسته و مرتب باشد.)
قدرت خرید خانمها هم از آقایان بیشتر است. یک زن برای بهدست آوردن ۱ دلار باید زحمت بیشتری بکشد تا یک مرد. به همین دلیل کالاهای سرمایهای (مثل دیگر کالاها) برای زنان گرانتر به نظر میرسد.
یک زن برای بهدست آوردن ۱ دلار باید زحمت بیشتری بکشد تا یک مرد. به همین دلیل کالاهای سرمایهای برای زنان گرانتر به نظر میرسد.
همانطور که میدانیم کالاهای لوکس کالاهایی پرکشش (Elastic Goods) هستند. یعنی اندکی افزایش قیمت باعث کاهش شدید در مصرف میشود. از آنجایی که بیشتر مردم سرمایهگذاری را یک فعالیت لوکس میدانند که فقط مختص به طبقه مرفه است، دور از انتظار نیست که با آن مثل یک کالای پرکشش یا کشسان رفتار کنند.
با این رویکرد، گران بهنظر رسیدن موارد سرمایهگذاری برای خانمها (به دلیل درآمد کمتر و هزینههای جاری بیشتر) افت شدید در تقاضا برای کالاهای سرمایهای دور از انتظار نیست.
دقت کنید که اگر درآمد یک خانم و آقا با هم برابر باشد، باز هم هزینههای جاری بیشتر برای بانوان، قدرت خرید او را کاهش خواهد داد.
در این دیدگاه، نابرابری جنسیتی در هزینه-درآمد، مانع بزرگی برای فعالیت موثر زنان در
بورس است.
زنها استرس بیشتری دارند
بعد از ظهر از شرکت خارج میشوم و حدود ۲۰ دقیقه پیاده راه میروم. تجربه من از این پیادهروی بههیچ وجه شبیه به تجربه یک خانم نیست.
خانمها بیشتر مورد آزار خیابانی قرار میگیرند.
دزدی خیابانی از خانمها بیشتر است.
خانمها کمتر به تواناییهای فردی در دفاع از خود اعتماد میکنند.
اما موضوع فقط قدم زدن در خیابان نیست. خانمی که میخواهد از محل کار به خانه برود، ممکن است از سوی پدر، همسر یا برادر تحت فشار قرار بگیرد که هر چه زودتر به خانه برسد.
در خانه مسئولیتهایی مثل نگهداری از فرزندان برعهده خانمها است و همین موضوع میتواند منشا اضطراب باشد.
خانمها بیشتر از آقایان مورد قضاوت ظاهری قرار میگیرند. تغییراتی مثل بالارفتن وزن، ریزش مو، جوش صورت و پیرشدن برای آقایان رخدادهایی طبیعی است و برای خانمها حوادثی استرسزا.
قرارگرفتن تحت استرس زیاد به دو شکل میتواند باعث دور شدن خانمها از بازار سرمایه بشود:
ممکن است آنها نخواهند که یک موقعیت استرسزای دیگر به استرسهای زندگی خود اضافه کنند.
افراد وقتی تحت استرس باشند، هورمون کورتیزول ترشح میکنند. این هورمون (علاوه بر مستعد کردن فرد برای ذخیره بیشتر چربی) باعث کاهش تمایل به پذیرش ریسک میشود.
افراد وقتی استرس مدام داشته باشند، تصمیمهایی غیرعقلاییتر اتخاذ میکنند. کورتیزول در گرفتن تصمیمهای اقتصادی بدتر نیز بیتاثیر نیست. (نگاه کنید به
کتاب فقر احمق میکند)
زنان آزادی کمتری دارند
معمولا زنان کمتر از مردان از آزادی عمل برخوردار هستند. نه فقط در ایران، در بسیاری از کشورهای جهان، داراییهای مشترک زن و شوهر به نام مرد است.
مردان تمایل دارند خودشان داراییهای خود را مدیریت کنند اما زنها از سپردن این وظیفه به شخصی دیگر استقبال میکنند. به همین دلیل بعید نیست که مردها با پسانداز همسرشان به
بورس بیایند.
در بیشتر موارد اگر زن پول خودش را به
بورس بیاورد و ضرر کند، به شدت از سوی همسرش سرزنش میشود. (درست مثل وقتی که سپر ماشین را به دیوار بزند.) اما اگر همین اتفاق از سمت شوهر رخ بدهد، دلیلی برای ارائه توضیح به همسرش نمیبیند.
حتی در ایران بسیاری از کدهایی که به نام یک خانم صادر شده، توسط یک مرد (همسر، دوست، برادر و...) مدیریت میشود.
طراحی بازارهای مالی بیشازاندازه مردانه است
بیشتر کسانی که در شکلدهی بازار سرمایه نقشداشتند، مرد بودند. آنها پیش خودشان یا در جلسات گروهی به این سوال فکر میکردند که تمایلات «انسان» به چه شکل است؟ بیشتر «آدمها» چه ترجیحی دارند؟ «مردم» چطور راحتتر خواهند بود؟ اما متوجه نبودند که بجای «مردم» دارند در مورد «مردها» صحبت میکنند.
در نظرسنجیها مشخص شده که زنها حاضرند بر روی ارزشها و باورهای مشترک سرمایهگذاری کنند. اما ارزشهای مشترک زنانه در بازار سرمایه حضور کمرنگی دارند.
تغییر ساختاری مدیران و دادن نقش اجرایی بیشتر به زنان در نهادهایی مثل بانک مرکزی، سازمان
بورس، مدیریت شرکتها و... باعث میشود که زنها برای آوردن پسانداز خود به بازار سرمایه، انگیزه بیشتری پیدا کنند و زمینه برای فعالیت زنان در
بورس فراهم شود.
از ابتدای سال ۲۰۲۰ شرکت سرمایهگذاری Goldman Sachs از عرضه اولیه شرکتهایی که تمام اعضای هیئتمدیره آن مرد باشند، خودداری میکند.
در دنیا گامهایی برای تغییر این وضعیت برداشته شده است. از ابتدای سال ۲۰۲۰ شرکت سرمایهگذاری Goldman Sachs از عرضه اولیه شرکتهایی که تمام اعضای هیئتمدیره آن مرد (و سفیدپوست) باشند، خودداری میکند. این قانون جدید نه تنها راه را برای ورود زنان و اقلیتها به سطوح بالای کسبوکار باز میکند، بلکه باعث میشود زنان و رنگینپوستان برای سرمایهگذاری در بازارسرمایه احساس راحتی بیشتری داشته باشند.
شبکه ایده برای زنان محدودتر است
زنان بیشتر از مردان در خانه میمانند. آنها ممکن است کمتر با غریبهها صحبت کنند. در مسیر رفتوآمد با افراد جدید کمتری آشنا میشوند. کمتر از آقایان با دوستان خود در ارتباط هستند. بهطور معمول شبکه اجتماعی زنان محدودتر است تا مردان.
اگر من در بازار سرمایه فعالیت کنم، این علاقه مثل یک ویروس در بین دوستان و آشنایانم نیز منتشر میشود. طبیعی است که انتشار این ویروس در بین خانمها (که به دلایل متعدد مراوده کمتری دارند) با سرعت کمتری صورت بگیرد.
مشاغل مدیریتی بیشتر در اختیار مردان است تا زنان. ماهیت این مشاغل درک
بورس را برای آنها سادهتر میکند. احتمال این که یک مرد قبل از ورود به بازار سرمایه، با «مفهوم ترازنامه» آشنایی داشته باشد بیشتر است. در نتیجه شروع فعالیت زنان در
بورس معمولا با مشقت بیشتری همراه است.
بدون کارهای منزل (که خودش یک شغل تمام وقت است)، مردان وقت بیشتری برای جستوجو در اینترنت دارند. برای همین بیشتر با ایدههای جدید (مثل سرمایهگذاری در
بورس) برخورد میکنند.
مشوق همسر خود باشید
برای مردان انگیزه قوی وجود دارد که خانمها را تشویق کنند به
بورس بیایند. ورود جمعیت جدید به بازار سرمایه به بزرگشدن اندازه بازار منجر میشود. آقایان هم از این رشد بیبهره نمیمانند.
افزایش فعالیت زنان در
بورس یعنی ورود جریانی از ایدههای نو و نگاههای جدید.
پسانداز راکد خانمها (وجه نقد و طلا) فرصتی طلایی برای سرمایهگذاری، توسعه صنعتی و توسعه ابزارهای مالی مثل صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بهحساب میآید. بسیاری از ابزارهای مالی مورد علاقه خانمها (که بیشتر متوجه کاهش ریسک است تا افزایش بازده) در بازار سرمایه ایران وجود ندارند. در نهایت مردها هم از برکت وجود این ابزارها، با ریسک کمتری مواجه خواهند شد. یعنی زنان
بورس را امنتر میکنند.
اما برای این که زنان، خریدوفروش سهام را شروع کنند، انگیزههای شخصی نیز وجود دارد. انگیزههایی که قبل از همه به خودشان سود میرساند.
حق مالکیت زنانه
چرا خانمها خرید طلا را به خرید ماشین ترجیح میدهند؟ دیدگاه بیشتر زنان این است که طلا کاملا به خودشان تعلق دارد. در حالی که معمولا وظیفه انتخاب و خرید ماشین با مرد خانه است. برای انجام کارهایی مثل انتقال مالکیت یا معاینه فنی، مردها ترجیح میدهند ماشین به اسم خودشان باشد نه همسرشان. بعد از خرید ماشین، مردها بیشتر از این وسیله استفاده خواهند کرد.
اما طلا (بهخصوص به شکل زیورآلات) همیشه در مالکیت زن میماند. این حس مالکیت باعث میشود که داشتن طلا و وجوه نقد برای خانمها جذابتر باشد تا خودرو و ملک.
اما شاید زنان نمیدانند که مالکیت سهام، درست مثل طلا در اختیار خودشان است. شما هرگز نمیتوانید یک برگه سهم را به همسر خود قرض یا هدیه بدهید. تنها راه این است که سهم را بفروشید، وجه آن را نقد کنید و با پول حاصل از فروش در حساب شخصی او برایش همان سهم را بخرید.
در واقع گرفتن مالکیت سهم از شما سختتر است تا گرفتن طلا و پول.
امید به زندگی زنان
امید زنان به زندگی بین ۲ تا ۳ سال بیشتر از مردان است. یعنی دوره بازنشستگی برای زنان ۲۰ درصد طولانیتر خواهد بود. بههمین دلیل منطقی است که آنها برای خود درآمدهای منفعل بیشتری ایجاد کنند.
حالا خانمی را تصور کنید که پسانداز خود را به همسرش میسپارد تا به
بورس ببرد. احتمال این که همسرش زودتر از خودش فوت کند بالاتر است. برای همین شاید قرارگرفتن این دارایی در حساب خانم خانه موجهتر باشد.
توجه کنید که در صورت فوت مرد (و در صورت وجود فرزند)، تنها یک هشتم پرتفوی به همسرش ارث میرسد. یک هشتم از پولی که تماما متعلق به خودش بود. پس اگر او قصد دارد در
بورس سرمایهگذاری کند، بهتر است که مالکیت دارایی با خودش باشد تا شخصی دیگر.
با در نظر گرفتن این شرایط، تصمیم عاقلانه این است که زنان برای خودشان پرتفوی شخصی داشته باشند و اگر میخواهند مدیریت دارایی را به کس دیگری بسپارند، به شرکتهای سرمایهگذاری مراجعه یا از ابزارهایی مثل صندوقهای سرمایهگذاری مشترک استفاده کنند. ابزارهایی که ناقض حق مالکیت آنها نباشد.
توانمندسازی زنان
در
کتاب اقتصاد فقیر، بنرجی و دوفلو (برندگان نوبل ۲۰۱۹) به نکته جالبی اشاره میکنند. در این
کتاب میخوانیم تمایل مردان به داشتن فرزند بیشتر است تا زنان. اما زنها (بهخصوص در طبقات فقیر) برای بهرهمندی بیشتر به این خواسته مردانه تن میدهند.
دولت پرو به فقرا زمین رایگان میداد. وقتی زمین به نام زن میشد، یا اسم زن در سند میآمد، زنان احساس قدرت بیشتری میکردند در نتیجه کمتر به بارداریهای ناخواسته تن میدادند. این کار به سادگی میتوانست جلوی تعدد اولاد در بین فقرا را بگیرد.
این موضوع فقط به مسئله بارداری در طبقات فقیر محدود نمیشود. به طور عمومی، اگر زنان مالکِ چیزی باشند، سادهتر میتوانند درس بخوانند، کار کنند، پیشرفت کنند و کمتر مجبور خواهند شد که برای بهرهمندی از منابع مشترک، تسلیم محض درخواستهای طرف مقابل شوند.
سرمایهگذاری و داشتن درآمدهای منفعل (Passive Income) قدم خوبی است برای توانمند ساختن بیشتر زنان و حضور زنان در
بورس بهترین راه برای افزایش سرمایهگذاریهای زنانه است.
امنیت شغلی برای زنان
چه مرد باشید و چه زن، همیشه رخدادهایی وجود دارد که شما را بیکار کند. تصادف رانندگی، بیماری، افسردگی یا مشکلات شخصی.
اما برای خانمها یک ریسک دیگر هم وجود دارد: بارداری. حتی بعد از زایمان، خانمها چند ماه مرخصی میگیرند تا نوزاد خود را بزرگ کنند. در این دوران آنها از کار دور هستند و فرصت کمی برای توسعه مهارتهای شخصی دارند.
اما بازگشت به کار همهچیز را حل نمیکند. وقتی یک مادر به خانه باز میگردد، تقریبا تمام وقتش صرف کودکش میشود.
درآمد منفعلی که از بازار سرمایه بهدست میآید، به زنان کمک میکند که این دوران را سادهتر پشت سر بگذارند.
دقت کنید که هدف از توانمندسازی زنان این نیست که آنها ازدواج نکنند و بچهدار نشوند. بلکه میخواهیم زنان در انتخاب همسر و تعداد فرزند آزادی و اختیار بیشتری داشته باشد. اتفاقا در بسیاری از موارد، ترس از بیکاری و پسرفت باعث میشود که خانمها برخلاف میل خود مجرد بمانند یا بچهدار نشوند.
نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران بسیار پایین است. در دنیا به طور میانگین ۴۷.۶ درصد از خانمها در فعالیتهای اقتصادی فعالیت دارند. این رقم برای ایران ۱۶.۳ درصد است!
معنی این حرف این است که ۸۳.۷ درصد از زنان ایرانی نه شغلی دارند و نه به دنبال کار میگردند. برای این که بتوانیم مشارکت اقتصادی را ۴۰ درصد دیگر بالا ببریم، با موانع زیادی روبرو هستیم.
اما این زنان میتوانند به
بورس به چشم شغل اصلی نگاه کنند. این شغل از یک طرف نیاز زیادی به خارج شدن از خانه ندارد، از طرف دیگر بسیار انعطافپذیر است. یعنی لازم نیست حتما هر روز در ساعتهای معاملاتی فعالیت داشته باشید. ساده بگویم، سرمایهگذاری در
بورس شغلی است که میتواند با روحیات زنان خانهدار همخوانی داشته باشد و به آنها کمک کند که بر موانع موجود در مسیر پیشرفته حرفهای خود فائق بیایند.