استیون هاوکینگ
احتمالاً نام پروفسور استیون هاوکینگ را شنیده اید؛ فیزیکدان مشهوری که امروز در سن 76 سالگی در گذشت. از آثار مشهور او می توان به «تاریخچه مختصر زمان» اشاره کرد که یکی از پر خواننده ترین
کتاب های حوزه کیهان شناسی است. هاوکینگ در این
کتاب به نحوه ایجاد جهان هستی پرداخته است.
در مورد استیون هاوکینگ موضوعات عجیب بسیاری وجود دارد؛ او علی رغم تمام دستاوردهایی که در حوزه علم فیزیک داشته، موفق نشده جایزه نوبل را کسب کند. علاوه بر این روز تولدش در 8 ژانویه سال 1942، مصادف با سیصدمین سال فوت گالیله، دانشمند و مخترع ایتالیایی بوده. در ادامه قصد داریم به 10 مورد از ناگفته های زندگی استیون هاوکینگ بپردازیم که پیش از این کمتر به آنها پرداخته شده و ممکن است برخی از آنها شما را متعجب کند.
10- نمرات متوسطی در مدرسه کسب می کرد
امروزه هاوکینگ را به عنوان شخصی می شناسیم که تئوری های پیچیده او برای افراد غیر متخصص به سختی قابل درک است. به همین دلیل عجیب به نظر می رسد که این نابغه چطور در مدرسه عملکرد درخشانی نداشته. در واقع باید گفت زمانی که او 9 سال داشته، نمراتش در میان ضعیف ترین ها در سطح کلاس بوده و البته کمی تلاش بیشتر در نهایت منجر شده که بتواند نمرات خود را تا حد متوسط کلاس بهبود دهد.
علی رغم این موضوع، استیون اما از همان سنین پایین در مورد نحوه کارکرد همه چیز کنجکاو بود و در بین اطرافیان به عنوان فردی شناخته می شد که قطعات ساعت ها و رادیو ها را از هم جدا می کرد. با این حال در زمینه باز گرداندن آنها به شکل اول چندان مهارت نداشت و به این ترتیب معمولاً آنها را از کار می انداخت.
علی رغم تمام نمرات متوسطی که کسب می کرد، ولی هم سن و سالان او و معلمانش آینده نبوغ آمیزی را برای او پیش بینی می کردند. دلیل این ادعا هم اسم مستعاری بود که استیون را با آن صدا می کردند: «اینشتین».
نمرات متوسط او زمانی برایش مشکل ساز شد که پدرش تلاش کرد او را به دانشگاه آکسفورد بفرستد. پدر بدون دریافت بورسیه، برای فرستادن استیون به دانشگاه پول کافی را در اختیار نداشت. ولی در نهایت بخت با استیون یار بود؛ وقتی که برای بورسیه امتحان داد، با نمرات بالای فیزیک همه را شگفت زده کرد.
9- از زیست شناسی نفرت داشت
علی رغم اینکه «فرانک»، پدر استیون مایل بود پسرش در رشته پزشکی تحصیل کند، ولی این نابغه علاقه زیادی به ریاضی نشان می داد. در کنار این علاقه، او هیچ اهمیتی برای زیست شناسی قائل نبود، زیرا اعتقاد داشت این علم بر اساس اطلاعات بسیار غلطی بنا نهاده شده است.
استیون دوست داشت ذهن خود را به ایده های دقیق تری اختصاص دهد، اما در این بین یک مشکل اساسی داشت: آکسفورد ریاضی را در لیست رشته های اصلی خود ارائه نمی داد. به این ترتیب در نهایت مجبور شد به رشته فیزیک راضی شود.
بعدها او در این رشته روی سوال های بزرگتری تمرکز کرد؛ زمانی که تصمیم داشت از بین دو رشته «فیزیک ذرات» (که به مطالعه رفتار ذرات زیر اتمی می پردازد) و «کیهان شناسی» یکی را انتخاب کند، در نهایت مورد دوم را برگزید. دلیل او برای این انتخاب این بود که فیزیک ذرات شبیه به علم گیاه شناسی است که در آن همه ذرات وجود دارند ولی هیچ تئوری ای وجود ندارد.
8- عضو تیم قایقرانی آکسفورد بود
استیون هاوکینگ در سال اول ورود به آکسفورد از انزوا و نا امیدی رنج می برد. پیش از این که بیماری ALS او تشخیص داده شود، هیچ فعالیت ورزشی را به طور جدی دنبال نمی کرد. ولی در نهایت به دلیل جسه کوچکش به عنوان سکان دار و نیز هماهنگ کننده حرکات پارو زدن سایر ورزشکاران انتخاب شد.
از آنجایی که قایقرانی در آکسفورد بسیار رقابتی و مهم بود، نقش استیون در تیم به سرعت موجب مشهور شدن او شد. ولی این شهرت برای او هزینه هایی هم داشت. از آنجایی که در 6 روز هفته باید در تیم قایقرانی حضور می داشت، این موضوع به عادات درس خواندن او آسیب می زد.
7- در 21 سالگی، فرصت کوتاهی برای زندگی داشت
به عنوان دانشجوی فارغ التحصیل، استیون هاوکینگ به تدریج علائمی از فلج شدگی را از خود نشان داد. پیش از اینکه نزد پزشک متخصص برود، در جشن سال نوی میلادی، همسر آینده خود «جِین وایلد» را ملاقات کرد. جین ملاقات خود با استیون را این گونه به یاد می آورد: «حس شوخ طبعی و شخصیت مستقل او مرا تحت تأثیر قرار داده بود».
یک هفته پس از این ملاقت استیون 21 ساله شد و مدت کوتاهی پس از آن به مدت دو هفته برای آزمایش، در بیمارستان بستری شد، تا مشخص شود از چه بیماری رنج می بَرد. در نهایت اعلام شد که از بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (به اختصار ALS) رنج می برد؛ نوعی بیماری عصبی که منجر می گردد مبتلایان به آن کنترل ماهیچه های اختیاری خود را از دست بدهند. در نهایت پزشکان به او اعلام کردند که احتمالاً تنها چند سال دیگر زنده خواهد ماند.
هاوکینگ این گونه به یاد می آورد که در زمان اطلاع از این موضوع شکه شده بود و به این فکر می کرد که چرا این اتفاق برایش افتاده. ولی وقتی پسر کوچکی را دید که به دلیل ابتلا به سرطان خون از دنیا رفت، متوجه شد که برخی از انسان ها شرایطی بدتر از او دارند.
در ادامه او به زندگی خوشبین تر شد و در مدت کوتاهی پس از آن زناشویی کرد. او درباره زناشوییش گفته بود که این اتفاق موجب شده دلیلی برای ادامه زندگی داشته باشد.
6- به ارائه تئوری جهان بی حد و مرز کمک کرد
یکی از اصلی ترین دستاوردهای استیون هاوکینگ که البته مشترک با «جیم هارتل» حاصل شده تئوری او در مورد جهانی است که هیچ حد و مرزی برای آن تصور نشود. این تئوری که در سال 1983 ارائه شد، به واسطه ترکیب علم مکانیک کوانتوم (دانشی که به مطالعه ذرات در ابعاد میکروسکوپی می پردازد) و نظریه نسبیت عام اینشتین (تئوری ای در مورد جاذبه که بر اساس آن اجرام در فضا خمیده می شوند) مطرح شد.
برای تشریح ساده این تئوری، هاوکینگ به افراد گفت که این گونه تصور کنند که جهان شبیه به زمین است. شما می توانید به هر جهتی حرکت کنید، بدون اینکه به گوشه ای برسید. البته علی رغم اینکه زمین جسمی سه بعدی است، ولی می توان سطح آن را یک صفحه دو بعدی تصور کرد؛ در حالی که کیهان 4 بعدی است.
از آنجایی که فضا و زمان با یکدیگر در ارتباط هستند، فیزیکدانان این دو را در یک واحد و تحت عنوان «فضازمان» در نظر می گیرند. رابطه آنها نشان می دهد که کیهان در حال گسترش است و به عقیده فیزیک دانان، این گسترش بر تغییرات زمان اثر می گذارد.
هاوکینگ توضیح داد که زمان شبیه به خطوط عرض جغرافیایی روی زمین است، این خطوط از قطب شمال (به عنوان شروع کیهان در نظر بگیرید) شروع می شوند و در حالی به سمت قطب جنوب حرکت می کنند که محیط دایره هایی که آنها را به هم متصل می کند، در استوا به بزرگترین اندازه خود می رسد. پس از آن نیز در ادامه حرکت عرض های جغرافیایی به سمت قطب جنوب، این دایره ها به مرور کوچک و کوچکتر می شوند.
این دانشمند فضازمان را این گونه توضیح می دهد که کیهان به فضازمان محدود است و در نهایت دوباره در خود فرو می پاشد (طبق مثالی که گفته شد، مشابه با وقتی که خطوط عرض جغرافیایی دوباره به قطب جنوب می رسند). البته نباید پیش از 20 میلیارد سال آینده منتظر این اتفاق باشید.
آیا این موضوع را می توان این گونه بیان کرد که زمان به عقب باز می گردد؟ هاوکینگ نیز گرفتار این سوال شده بود، ولی در نهایت تصمیم گرفت که این گونه به آن پاسخ دهد: «خیر». دلیل او برای پاسخ به این بر می گشت که هیچ دلیلی برای تغییر برعکس شدن شرایط کیهان از انرژی منظم به نا منظم وجود ندارد.
5- پیش بینی هایش در مورد سیاه چاله ها درست از آب در نیامد
در سال 2004، استیون هاوکینگ نابغه به اشتباه خود در زمینه سیاه چاله ها اعتراف کرد و گفت در این زمینه در سال 1997 با برخی دانشمندان اختلاف نظر داشته و اکنون به درستی گفته آنها پی برده است.
ستاره ها اجرامی بسیار عظیم هستند و جرم بسیار بالای آنها موجب جاذبه بسیار قوی می شود. این موضوع تا زمانی صحت دارد که ستاره به سوزاندن سوخت هسته ای خود ادامه دهد. اعمال این نیرو به خارج از ستاره موجب بی اثر شدن جاذبه آن می شود.
با این حال وقتی ستاره ای که به اندازه کافی جرم دارد، می میرد، جاذبه به نیروی غالب تبدیل می شود و به این ترتیب موجب می شود که ستاره در خود فرو بپاشد و در نهایت فرایند مذکور سیاه چاله ایجاد می کند. این جاذبه به حدی قوی است که حتی نور نیز نمی تواند از آن فرار کند.
هاوکینگ در سال 1975 ادعا کرده بود که سیاه چاله ها در واقع به رنگ سیاه نیستند و از خود انرژی ساطع می کنند. ولی او اعلام کرده بود که اطلاعات در سیاه چاله ها به واسطه تبخیر شدن گم می شوند. مشکل از آنجا ناشی می شد که ایده گم شدن اطلاعات با قوانینی مکانیک کوانتوم متناقض بود. هاوکینگ نام این مشکل را «تضاد اطلاعات» گذاشت. به عبارتی بر این اساس نمی توان متوجه شد که پیش از این چه چیزی وارد سیاه چاله شده است.
ولی «جان پرسکیل» فیزیکدان آمریکایی با این نتیجه گیری مخالف بود. در سال 1997 او با هاوکینگ مخالفت نمود و ادعا کرد که اطلاعات می توانند از سیاه چاله ها بگریزند و این اتفاق می تواند بدون اینکه قوانین مکانیک کوانتوم زیر سوال برود، حاصل شود.
هاوکینگ همواره به این موضوع مشهور بود که اگر اشتباهی مرتکب می شد، به راحتی اعتراف می کرد. در سال 2004 نیز اعلام کرد به دلیل اینکه سیاه چاله ها بیش از یک توپولوژی دارند، اطلاعات اجرامی که به درون آنها سقوط می کند، از بین نمی رود.
4- جوایز بسیاری دریافت کرد
در طی سال های متعددی که استیون هاوکینگ فعالیت کرده، توانسته جوایز بسیاری را دریافت کند. البته تعداد آنها به حدی زیاد است که نمی توان در این مطلب به تمام آنها پرداخت ولی برخی از آنها را مطرح می کنیم.
در سال 1974 دانشمند یاد شده به عضویت انجمن سلطنتی دانشگاهی علوم انگلستان در آمد که از سال 1660 تشکیل شده. یک سال پس از آن، پاپ پل ششم، جایزه را برای خدمت به علم او اهدا کرد. هاوکینگ همچنین جایزه آلبرت اینشتین را دریافت کرد که در زمینه دستاوردهای برجسته در حوزه فیزیک نظری اهدا می شود.
در سال 1980عنوان شوالیه را در انگلستان دریافت کرد. همچنین برای خدماتی که او به جامعه جهانی ارائه کرده، مدال افتخار همراهی را دریافت نمود؛ مدالی که در هر لحظه تنها 65 نفر افتخار بهره مندی از آن را دارند. در سال 2009 نشان افتخار آزادی را از رئیس جمهور آمریکا دریافت کرد. البته در بین همه این افتخارات در نهایت موفق نشد برای دستاوردهایش جایزه نوبل را از آن خود کند.
3- نویسنده
کتاب برای کودکان بود
یکی از عجیب ترین موارد در مورد هاوکینگ این است که او نویسنده
کتاب برای کودکان بوده. در سال2007 استیون با همکاری دخترش «لوسی»
کتاب «دریچه ای به سوی کیهان» را نوشت.
داستان این
کتاب درباره پسر جوانی به نام «جورج» است که بر سر مسائل مرتبط با فناوری با والدین خود سر ناسازگاری دارد. جورج با خانواده ای در همسایگی آشنا می شود که پدر خانواده، دانشمندی در حوزه نجوم است. دانشمند همسایه، رایانه بسیار قدرتمندی دارد که دروازه ای برای ورود به محیط بیرون را فراهم می کند. به این ترتیب جرج نیز وارد حوزه نجوم می شود و ...
کتاب علاوه بر اینکه داستان را روایت می کند، ولی بیشتر بخش های آن به تشریح مسائل پیچیده علمی، از جمله سیاه چاله ها و منشاء حیات به نحوی قابل درک برای کودکان می پردازد. این
کتاب نشان دهنده تلاش دانشمند یاد شده برای هر چه بهتر فهماندن مطالب مورد علاقه اش به انسان ها است.
کتاب در واقع جلد اول از مجموعه ای 3 جلدی است که در جلدهای بعدی، ماجراهای جرج ادامه پیدا می کند. خوشبختانه این
کتاب ها به زبان پارسی نیز ترجمه شده اند.
2- به موجودات فضایی اعتقاد داشت
در کنار تمام فعالیت هایی که این دانشمند درحوزه کیهان شناسی انجام داده، اما یکی از بخش هایی از اعتقادات او که برای افراد بسیاری جذاب است، به مسأله موجودات فضایی باز می گردد. هاوکینگ در سال 2008، به مناسبت جشن 50 سالگی آژانس فضایی ناسا، در زمینه موجودات فضایی سخنرانی کرد.
به عقیده او در این کیهان پهناور، موجودات فرا زمینی اولیه ای وجود دارند که ممکن است هوشمند هم باشند. البته او احتمال وجود حیات فرا زمینی هوشمند را بسیار نادر می داند.
او در این مورد اعتقاد دارد که تماس با فرا زمینی ها باید با رعایت احتیاط صورت گیرد. زیرا ممکن است حیات این موجودات بر اساس DNA نباشد و به این ترتیب شاید ما در برابر بیماری هایی که از طریق آنها منتقل می شود، مقاوم نباشیم.
او همچنین توضیح داده که موجودات فضایی ممکن است از منابع سیارات خود بهره ببرند و با استفاده از آنها به دنبال فتح سیارات دیگر و گسترش قلمروی خود باشند. شاید هم آنها آینه ویژه ای برای بازتاب نور داشته باشند تا به این ترتیب بتوانند انرژی آن را به یک محدوده خاص بتابانند و یک کرم چاله ایجاد کنند تا از طریق آن در طول فضازمان سفر کنند.
1- جاذبه صفر را تجربه کرده است
در سال 2007، زمانی که استیون هاوکینگ 65 سال سن داشت، سفری متفاوت را تجربه کرد. این تجربه به لطف صعود و نزول های یکباره هواپیمایی حاصل می شود که از طریق آن مسافران می توانند بی وزنی را برای بازه های زمانی 25 ثانیه ای تجربه نمایند.
با این تجربه هاوکینگ توانست هر چند برای مدتی کوتاه، پس از 4 دهه بار دیگر از ویلچیر خود جدا شود و شرایطی ویژه را تجربه کند که شاید برای بسیاری از افراد یک آرزو باشد. او همچنین یکی از صندلی های هواپیمای کمپانی ویرجین گالاکتیک، متعلق به ریچارد برانسون را خریداری کرد تا به این ترتیب بتواند در آینده، سفر به ارتفاع زیر مداری فضا را تجربه کند.
البته در این بین شاید جالب ترین موضوع در مورد استیون هاوکینگ کارهایی نیست که او موفق به انجامشان شده، بلکه دلیل این کارهاست که اهمیت دارد. زمانی که از او سوال شد که به چه علت این کارها را انجام داده، از اشتیاق خود برای سفر به فضا گفت. با این حال دلایل این دانشمند برای این سفرها و پشتیبانی از آنها فراتر از این موارد بود.
هاوکینگ با اشاره به گرمایش کره زمین و جنگ های هسته ای گفت که اگر انسان ها موفق شوند جان سالم به در ببرند، آینده اش در فضا رقم خواهد خورد. او از سفرهای فضایی خصوصی پشتیبانی می کرد و امیدوار بود روزی صنعت توریسم فضایی به اندازه ای ارزان شود که برای همه در دسترس باشد. این نابغه همچنین امید داشت که ما انسان ها روزی بتوانیم به سیارات دیگر سفر کنیم تا از منابع آنها استفاده نماییم و به این ترتیب نجات پیدا کنیم.
استیون هاوکینگ امروز، 23 اسفند ماه سال 1396 (14 مارس سال 2018) در منزلش در نزدیکی دانشگاه کمبریج در گذشت.