اگر نمی توانید با بی ثباتی و آینده مبهم کنار بیایید
در بسیاری از
استارتاپ ها تصمیم ها روزانه گرفته می شوند و اگر از رییس مجموعه بپرسید که شش ماه آینده کجا خواهید بود با احتمال زیاد با جواب «نمی دانم» رو به رو خواهیدشد. اصولا به صورت معمول در یکی دو سال اول اصلا معلوم نیست تا شش ماه دیگر شرکتی وجود داشته باشد یا نه. از طرفی فکر کنید که با مشکلی مواجه شده و می خواهید از او راهنمایی بگیرید یا بپرسید که در ادامه چه کار باید انجام دهید و در جواب بشنوید که «نمی دانم. خودت حلش کن». اگر در مقابل این جواب کنترل خود را از دست داده و نمی توانید درست تصمیم بگیرید همین الان دور
استارتاپ را خط بکشید. زیرا در این چرخه مبهم و بی ثبات کاملا از بین می روید. همان طور که معمولا می گویند در
استارتاپ تنها چیزی که ثابت می ماند «تغییر» است.
اگر به دنبال لقب های دهن پرکن، میز و تصویرهای کلیشه ای یک مدیر موفق هستید
کارکردن در
استارتاپ نیازمند یک ذهن بسیار متمرکز و هدف دار است. ذهنی که تمرکز خود را روی هدف های بلندمدت متمرکز کرده باشد و بدون سر و صدا خود را به آن نزدیک کند. فکر نکنید به زودی قرار است در لیست 30
استارتاپ برتر با میانگین سنی زیر 30 سال قرار بگیرید. در
استارتاپ شما با جوان هایی مثل خودتان همراه هستید که هدف هایی مشابه شما دارند و نمی دانند به آن خواهندرسید یا نه. دلشوره یکسره با شماست. در این میان نه لقب و نه میز و نه چیز دیگری به آرامش شما کمک نخواهدکرد. در حقیقت در فضای استارتاپی این که بدانید چقدر تاثیرگذار بوده و مهارت تان کارآمد بوده خوشحال تان می کند، نه لقبی که روی کارت ویزیت شما قرا راست بقیه را تحت تاثیر قرار بدهد.
به سراغ کارکردن برای
استارتاپ بروید اگر...
اگر تازه می خواهید کاری را شروع کنید
کارکردن در
استارتاپ در سن های بالای 30 سال کمی غیرمعمول است. معمولا در این سن افراد خیالشان از کار کمی راحت تر بوده و سعی می کنند به دیگر اهداف زندگی شان برسند، به همین خاطر ریسک نمی کنند و با محیط بی ثبات کنار نمی آیند. به علاوه شکست در این سن هزینه گزافی دارد. ولی برعکس وقتی در سن کم و برای اولین تجربه کاری وارد محیط استارتاپی شوید کاملا متوجه نقاط ضعف و قوت خود شده و با کسانی کار می کنید که شما را تشویق می کنند به رویاهایتان برسید. از طرفی شما بهتر با علایق خود آشنا شده و می توانید در همان ابتدای مسیر کاری به سمتی حرکت کنید که بیشتر با آن راحت هستید.
اگر می خواهید نتیجه کارتان را مشاهده کنید
اگر در شرکت بزرگی مشغول کار شوید معمولا زحمت شما آنچنان که باید دیده نمی شود و در بسیاری از مواقع اصلا مدیران نمی دانند شما وجود دارید یا نه. اگر می خواهید دیده شوید و به علاوه خروجی کار خود و تاثیر آن روی شرکت را ببینید بهتر است به سراغ
استارتاپ بروید. در این محیط همه شما و میزان خلاقیت شما را می شناسند و شما دقیقا متوجه می شوید که نتیجه کارتان روی ارزش شرکت چگونه بوده است.
اگر از سلسله مراتب و قوانین دست و پاگیر کاری متنفر هستید
در شرکت های بزرگ معمولا برای انجام هر کاری باید سلسله مراتب را رعایت کرده و با کاغذبازی های زیاد و یک فرآیند خسته کننده به هدف خود برسید. ولی در
استارتاپ ها معمولا آنچنان رییس و مقامی وجود نداشته و می توانید با یک سوال و جواب ساده به جوابی که می خواستید برسید. این آزادی و بی قید و بندی یکی از اصلی ترین دلایلی است که افراد شرکت های استارتاپی را به شرکت های بزرگ ترجیح می دهند.
اگر به دنبال فرصت های بزرگ می گردید
در
استارتاپ ها، بسیاری از کارها مسئول مستقیمی نداشته و به صورت گروهی و دلی انجام می شود. بسیاری از افراد که به دنبال چالش می گردند و می خواهند مهارت های خود را در محیط جدیدی تجربه کنند از این روش لذت زیادی خواهندبرد و می توانند استعدادهای خود را به خوبی شکوفا کنند. چه بسا افرادی بوده اند که به عنوان نویسنده وارد شده اند و در نهایت کارشان به گرافیستی رسیده است. این فرصت های بزرگ برای خودی نشان دادن در
استارتاپ ها فراوان است. فقط آدم اهلش را می خواهد.
اگر می خواهید چیزهای زیادی یاد بگیرید
در
استارتاپ ها هر روز چیزی برای یادگرفتن وجود دارد. از یاد گرفتن برای انجام کاری به یک روش متفاوت گرفته تا مجبور شدن به انجام کاری که تا به حال می ترسیدیم آن را انجام دهیم. از طرفی کارکردن در یک
استارتاپ مثل گذراندن واحدهای دانشگاهی دوره های MBA است. شما دقیقا در شرایطی قرار می گیرید که چه به عنوان بنیانگذار یا سهامدار باید به فکر سوددهی شرکت خود باشید و نمی توانید اشتباهات زیادی بکنید. به همین خاطر مجبور می شوید به عنوان یک برنامه نویس حتی تا شرایط اقتصادی را هم در نظر بگیرید و تحلیل داشته باشید. همه رویدادها در کنار به اشتراک گذاری مهارت ها، در نهایت منجر به یادگیری زیاد اطلاعات مختلف در یک بازه فشرده می شود.
اگر به دنبال فضای کاری منعطف می گردید
در
استارتاپ ها خارج از این که کار زیادی از شما می خواهند، به شما نیز اجازه می دهند آن گونه که دوست دارید کار را به پایان برسانید. فقط شرط
استارتاپ ها برای انجام کار به پایان رسیدن آن در زمان و با شرایط تعیین شده است. یعنی می توانید به محل کار نیامده و دورکاری کنید. یا در محل کار به صورت درازکش کار خود را انجام دهید. این مسائل تا زمانی که خروجی مناسب باشد هیچ مورد در فضای
استارتاپ ندارد.
اگر می خواهید حس مالکیت و صاحب کار بودن را تجربه کنید
به صورت معمول شما یا صاحب یک
استارتاپ هستید یا به صورت یک سهام دار وارد این فضای کاری می شوید. حتی اگر هیچکدام از این دو حالت هم نباشد، فضای کاری به گونه ای است که انگار شما مالک و مسئول
استارتاپ هستید. هر اقدام شما می تواند تاثیر مثبت در موفقیت و شکست
استارتاپ داشته باشد و موقعیت و درآمدتان با توجه به این اتفاق ها کاملا تغییر می کند. همه این موارد و البته جو بسیار صمیمی این محیط کاری باعث می شود حس کنید کسب و کار خودتان را داشته و خودتان در حال مشخص کردن سرنوشت تان هستید.