حبیب الله بدیعی
حبیب الله بدیعی روز چهارم فروردین، در نخستین روزهای سال 1312 خورشیدی در خانواده ای هنردوست در روستایی از توابع شهرستان سوادکوه در استان مازندران دیده به جهان گشود. دست تقدیر این کودک روستایی زاده را در سن هشت سالگی همراه با خانواده به تهران کشاند و در آنجا با ویولنی که برادر بزرگتر برای آموختن موسیقی در اختیار داشت ، با این ساز آشنا شد. حبیب الله در همان کودکی دور از چشم برادر بزرگترش ربیع الله با ساز او خلوت می کرد و بدون این که آموزشی دیده باشد قطعاتی را با آن می نواخت . ربیع الله که از استعداد و علاقه برادر کوچکتر به موسیقی آگاهی یافت و در عین حال خود دیگر انگیزه و اشتیاقی به آموختن این هنر نداشت، سازش را به حبیب الله هدیه کرد تا بدون ترس و واهمه هر گاه که اشتیاق داشت با آن خلوت کند و بنوازد.
حبیب از آن پس تا سال 1326 بدون آموزش کلاسیک و معلم به نواختن ویولن ادامه داد تا این که پدر او را برای فراگیری آموزش نزد استاد لطف الله مفخم پایان، یکی از شاگردان استاد صبا فرستاد. وی نواختن ویولن و تئوری موسیقی را نزد این شاگرد برجشته استاد صبا فرا گرفت و در بیست و نه سالگی به عنوان تکنواز (سولیست) ویولن در رادیو ارتش مشغول شد . حبیب در سی و یک سالگی به نزد صبا رفت و مدت ها از او کسب فیض کرد و دوره های تکمیلی آواز را نزد آن استاد به پایان رساند و همزمان دوره ویولن کلاسیک را از جیونگوزیان آموخت. وی در نواختن گوشه های ایرانی، سبک خاص و قدرت ویژه ای داشت به طوری که ضمن توانایی در آرشه کشی و انگشت گذاری، صدای سازش از لطافت ویژه ای برخوردار بود و بدون اینکه لطمه ای به اصالت موسیقی سنتی ایرانی بزند، بسیاری از تکنیک های موسیقی کلاسیک در سازش شنیده می شد.
بدیعی همچنین در آهنگسازی شیوه خاص خود را داشت و از تکرار نغماتی که موجب کسالت شنونده بشود پرهیز می کرد. وی در سال 1333 ارکستر شماره شش رادیو را رهبری می کرد، در سال 1337 به دعوت داوود پیرنیا سرپرستی برنامه گلها را برعهده گرفت و در سال 1343 به عضویت شورای موسیقی رادیو در آمد. او چندی بعد معاون و پس از آن رییس اداره موسیقی رادیو شد و به مدت شش سال رهبری ارکستر باربد را نیز برعهده داشت
شیرین نوازی و تکنیک تقریبا به عنوان دو بحث متضاد در میان نوازندگان ویولن ایرانی مطرح است.«شیرین نوازی اصطلاحی است که به طرز نوازندگی بعضی از استادان گذشته نسبت می دهند»، شیرین نوازان معمولا به بداهه نوازی و یا نواختن ردیف ها اکتفا می کنند و از تکنیک های جهانی ویولن نوازی بی بهره اند. اگر چه شیرین نوازان ویولن ایرانی جایگاه شایسته ای در موسیقی ایرانی دارند و همواره با مخاطبان بیشتری هم مواجه هستند، اما معمولا از به کارگیری تکنیک خودداری می کنند و چه بسا که دست گرفتن ویولن و آرشه کشی آنها هم خالی از عیب نیست. در مقابل این گروه ، نوازندگانی قرار دارند که بجز بداهه نوازی و ردیف نوازی ، از تکنیک های ویولن جهانی به عنوان اساس کار خود بهره می برند. اگر چه ساز و آرشه در دست این گروه از نوازندگان مناسب با تکنیک های صحیح قرار می گیرد، اما از آنجایی که به این امر توجه بیشتری دارند ، از شیرین نوازی غافل می شوند و در نتیجه از انعطافی که شیرین نوازان در انگشت گذاری به خرج می دهند پرهیز می کنند و در نتیجه سازشان فاقد انعطاف کافی و زیبایی می شود و شنونده عام را کمتر مجذوب خویش می کند. حبیب الله بدیعی به اعتقاد کارشناسان در یک قرن اخیر تنها نوازنده ای بود که بدون اینکه به اصالت موسیقی ایرانی لطمه وارد کند و از شیرینی آن بکاهد ، تکنیک های دشوار موسیقی جهانی را در نوازندگی خویش اعمال کرد و همواره در صدر شیرین نوازان ویولن ایرانی قرار داشته است. این ویژگی منحصر بفرد حبیب الله بدیعی موجب شد تا مخاطبان با هر نوع سلیقه شنونده ویولنش باشند و از نوای دلنشین و شیرین سازش بیشترین بهره را ببرند.
بدیعی علاقه ی وافری به موسیقی اصیل و سنتی ایران داشت و اعتقاد او بر این بود که موسیقی ملی هر کشور نماینده ی اعتلاء روح آن ملت است و اگر بخواهند استقلال و همبستگی ملتی را از او بگیرند اول موسیقی و فرهنگ و ادبیات آن کشور را تسخیر می کنند بعد به سراغ سایر نشانه های ملی آن کشور می روند اما فرهنگ و ادبیات و موسیقی ملی ایران همانگونه که ناملایمات تاریخی و حملات وحشیانه ی مغول و بعضی از اقوام دیگر را پشت سر گذاشته در برابر این تهاجمات مردانه ایستادگی کرده و از این پس نیز به اتکاء فرهنگ پر بار خود راه آینده را در نوردیده و میراث های فرهنگی خویش را پشتوانه ی همت خود قرار می دهد.
حبیب اله بدیعی در نواختن دستگاهها و گوشه های آواز قدرت و توانایی قابل ملاحظه یی داشت. در آهنگسازی و نوازندگی دارای سبک خاصی است که هر یک از آثار او از شیوایی و لطافت کم نظیری برخوردار است.او همین که می بیند تکرار نغمات و گوشه ها ممکن است برای شنونده کسالت آور باشد به قطعه یی ضربی روی می آورد که موجب تنوع و مبین قدرت نوازندگیش می گردد به طوری که بسیاری از اهل فن معتقدند سلوی مشهور او که در دستگاه “شور” نواخته شده به ملاحت و عظمت تمامی دریای مازندران زادگاهش می باشد و شنونده را در الهام و رؤیاهای دور و دراز فرو می برد.
مرحوم استاد بدیعی برای کمک به موسسات خیریه کنسرت های متعددی برگزار کرد و بجز تکنوازی های مختلف آثار فراوانی از خود برجای گذاشته است که از آن میان می توان به کعبه دلها، دل بیگناه، افسانه عشق، مهربان شو، فریاد ازاین دل، ای زندگی، غوغای مستی، دیگه بسمه، درکنار آشنایان، رفته بودم، به سلامت، افسانه هستی، افسانه کمتر، قصه دل، در آتشم، مده فریبم، اسیر بلا، اسیر نگاه، داغ جدایی، دنیای اشک، شعله سرکش، به خاطر تو، نگاه گویا، گلریزان، فروغ دیده، سنگ صبور، دل غافل من و.... اشاره کرد.
بدیعی در کنار فعالیت موسیقی از تحصیل علم نیز غافل نشد و پس از اخذ لیسانس زمین شناسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
او در خاطراتش می نویسد : گرامافون کوکی قدیمی ای در طبقه بالای منزل داشتیم . تعدادی زیادی صفحه از جمله از ویولن استاد صبا که قطعه زنگ شتر وی هم در میان آنها بود ، وجود داشت . بیشتر اوقات پنهانی به طبقه فوقانی می رفتم و دور از چشم دیگران به صفحات گوش می دادم و شیدا و مسحور نواهای سحرانگیز آن ها می شدم گرچه دلباختگی به این نوع موسیقی نسبتا سنگین برای کودکی شش ساله هیچ گونه تناسبی نداشت. ما چهار برادر و دو خواهر هستیم . یکی از برادران من دکتر ربیع الله بدیعی در اوقات فراغت به نواختن ویولن می پرداخت. من هر وقت فرصتی دست می داد و سر برادر بزرگتر را دور می دیدم، با ویولن او قطعاتی را می نواختم. سال اول متوسطه بودم که عمویم نوای ویولن مرا شنید و از طرز نوازندگیم خوشش آمد و ضمن تشویق من به پدرم گفت حبیب را بفرست نزد استادی تا نواختن این ساز را به طریق صحیح و علمی فراگیرد و با مبانی موسیقی آشنا شود. پدرم نیز پذیرفت و در سال 1326 مرا نزد دکتر لطف الله مفخم پایان که یکی از شاگردان نخبه استاد صبا بود، فرستاد. سه سال در محضر زنده یاد مفخم پایان مشق ویولن می کردم و کلیه ردیف های استاد صبا را از وی آموختم و پس از آن یک سال هم نزد استادی به نام جینگوزیان که از قفقاز به ایران آمده بود دوره کلاسیک را گذراندم تا این که روزی یکی از همسایگان ما صدای ویولنم را شنید و مرا به مدیر برنامه رادیو ارتش معرفی کرد. از سال 1329 در این برنامه 10 دقیقه ساز سولو می نواختم و از سال 1330 رسما در ارکستر ' ابراهیم منصوری ' مشغول کار شدم. استاد منصوری که رییس موسیقی رادیو بود از من دعوت کرد تا در رادیو تکنوازی کنم. این برنامه هر پانزده روز یک بار به مدت یک ربع ساعت از رادیو پخش می شد. درسال 1331 درکنارفعالیت هنریم درفیلم ولگرد که درسینماهای تهران اکران می شد ، صدای استاد ' حسین قوامی ' را با ویولن همراهی کردم. درسال 1332 توسط 'حسین ملک' به خدمت استاد صبا رفتم. هفته ای دو بار از مکتب این هنرمند بهره می بردم و قطعات گوناگونی را می نواختم. از سال 1337 در برنامه گلها نوازندگی می کردم و در طول مدت فعالیت هنری با هنرمندان زیادی از قبیل جلیل شهناز، فرهنگ شریف، لطف الله مجد، منصور صارمی، رضا ورزنده، مجید نجاهی، فضل الله توکل، پرویز یاحقی، علی تجویدی، جهانگیر ملک، جواد معروفی ، محمدرضا شجریان، ایرج، گلپایگانی، حسین قوامی، محمودی خوانساری، نادر گلچین، کورس سرهنگ زاده و... همکاری داشتم. حدود دویست آهنگ برای خوانندگان مختلف ساختم که از آن میان به 'کعبه دلها' بسیار علاقه مندم. مدت ها نیزعضو شورای موسیقی و چندی نیز رییس اداره موسیقی رادیو شدم.
به اعتقاد تمامی موسیقیدانان ایرانی ، قدرت آرشه و تسلط حبیب الله بدیعی در نواختن ویولن و اجرای تغییر گام (مدولاسیون ها) ، تغییر بجا و بموقع حرکت دست روی دسته ویولن ( پوزیسیون ها ) و تلفیق تکنیک موسیقی کلاسیک با موسیقی سنتی ایرانی، بیش از حد تصور بود.
اسد الله ملک نوازنده ویولون،کمانچه و آهنگساز ایرانی درباره حبیب الله بدیعی می گوید: بدیعی به زودی به نوازنده ای سرشناس بدل شد،صدای او که از دل پر شور و مهربان او برمی خواست طرفدارانی پیدا کرد. واقعا که حبیب الله بدیعی غوغا کردا او را صمیمانه دوست داشتم و فارغ از رقابت های کودکانه از نوای ساز او به وجد می آمدم. بدیعی شیرینی و ملاحت را با قدرت تکنیک آمیخته بود و به راستی که سازش شنیدنی بود. همه جا با مهر از من سخن می گفت و آنجا با چنان عباراتی از من یاد می کرد که خود را سزاوار آن نمیدانستم،همیشه از کوک های جدیدی که به کار میگرفتم ستایش می کرد. او در کارهای خود بی همانند بودو در شیوه ای که برگزیده بود هیچ کس را یارای برابری با او نبود . او در قلمرو خود مرد بود. سبک او با ذوق و ااطلاعات فراوان او گره خورده بود به طوری که گاه نمی دانست با انبوه دانسته های خود چه کند.عرصه گسترده ای می جست تا تجربه های خود را روی ساز پیاده کتد.
فریدون ناصری که رهبر ارکستر و مدیر هنریِ ارکستر سمفونیک تهران بود درباره بدیعی گفته است: تمامی کسانی که با حبیب از نزدیک سر و کار پیدا می کردند قبل از هر چیزی مجذوب خلق و خوی او می شدند و من نیز از آن جمله بودم. از آنجا که حبیب در کار نوازندگی موسیقی بی نظیر و در ساختن تصنیف کم نظیر بود. در تمام سالهایی که با او برخورد داشتم وی را شدیدا متکی به نفس و به دور از تنگ نظری و ستی و کوچک بینی دیدم و بدلیل همین خصلت های والای انسانی همیشه و همه جا مورد ارج و محبت عارف و عامی قرار داشت.
حبیب الله بدیعی از بدو بنیاد برنامه گلها در رادیو ایران که سر پرستی آن را مرحوم داود پیرنیا بعهده داشت از جمله تک نوازان و آهنگسازان برجسته این برنامه ها بود،شاید بهترباشد در این زمینه تک نوازان برجسته و بی نظیری چون احمد خان عبادی و جلیل شهناز قضاوت کنند، اما چه شهادتی بالاتراز اینکه در مجلس بزرگداشت حبیب که روز آدینه هشتم آبان ماه در خانه یکی از یاران صمیمی او برگزار گردید لحظه ای اشک استاد جلیل شهنازقطع نمی شد.
محمد قائد روزنامهنگار، نویسنده، مترجم، ویراستاراز بدیعی می گوید: بدیعی بر خلاف یاحقی،متین وبی شتاب می نواخت و اصراری به شور افکنی نداشت و بر خلاف تجویدی، رفت و برگشت آرشه در صدای دلنشین ساز او قابل تشخیص نبود. اگر تجویدی به سبکی تا حدی اروپایی و یاحقی به روش نوازندگان مصری و لبنانی می نواخت، کار بدیعی غایت نوازندگی تمیز ویولن ایرانی بود
زنده یاد پرویز یاحقی در مورد استاد گفته بود: قدرت جادویی ای در ویولن و آرشه وی وجود دارد که برای سایر نوازندگان این ساز ناشناخته مانده است. شادروان بدیعی در کنار دانش موسیقی با آفرینش آثار بی همتا و نوای سحر آمیز ویولنش در زیبایی و افزایش مخاطبان موسیقی ایرانی سهم قابل تقدیری دارد.اگر آثار و تکنوازی های زنده یاد بدیعی را از موسیقی ایرانی حذف کنیم، قطعا بخش قابل توجهی از زیبایی این هنر کاسته می شود. او به رغم دانش و جایگاه رفیع و تکرار ناشدنی در موسیقی ایرانی هرگز ادعایی نداشته و خود را شاگرد این عرصه می دانست.
شادروان حسین قوامی نیز گفته بود : طرز نوازندگی و چیره دستی حبیب الله بدیعی در اجرای نغمات ایرانی و نحوه آرشه کشی او در خور هر گونه تعریف و تمجید است.
شاپور بهروزی در
کتاب چهرهای موسیقی ایران نوشته است : قدرت آرشه کشی حبیب الله بدیعی بسیار بالا است و تنها می توان استاد صبا را با آن قیاس کرد. وی ویولنیستی چابک و فرز است و برخی از مواقع آرشۀ او به قدری تند است که نمی توان چپ و راست آن را تشخیص داد.
کتاب کماندار زریندست دربارهٔ زندگی حبیبالله بدیعی نگاهی گذارا به زندگی و آثار اواست که برای گرامیداشت این هنرمند فقید تهیه شده و نگارنده سعی کرده است دیدگاهها و خاطرات هنرمندی را که در کار موسیقی با وی در ارتباط بودهاند، در این دفتر بگنجاند. همچنین متن پنجاه و دو ترانه و تصنیف از آثار استاد، در قسمت پایانی
کتاب گنجانده شده است.
حبیب الله بدیعی در سن ۵۹ سالگی در سال ۱۳۷۱ بر اثر سکته قلبی در بیمارستان توس تهران بدرود حیات گفت .پیکر وی را در جوار امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.