ما چگونه ما شدیم
«ما چگونه ما شدیم» از صادق زیبا کلام
هرگاه سخن از مقوله ای به عقب ماندگی ولو در محال روشنفکری و آکادمیک به میان می رود بلافاصله اذهان به سوی نقش استعمارگران، امپریالیست ها و مهره ها و عوامل سرسپرده روس و انگلیس و جلوگیری از به ثمر نشستن استعدادهای لایزال خفته در این سرزمین متوجه می شود و توطئه های دشمنان این آب و خاک عامل اصلی عدم پیشرفت و عقب ماندگی ایران محسوب می شود.
ما چگونه ما شدیم از معدود تلاش هایی است که به جای پرداختن به نظریه مشهور و البته پرطرفدار توطئه، بدون رفع اتهام و غسل تعمید استعمارگران و عوامل خارجی، سبب اصلی را در داخل این سرزمین و در میان عوامل تاریخی و جغرافیایی خاص ایران جستجو می کند و توطئه ها و دسیسه های عوامل خارجی را نه علت که معلول عقب ماندگی ایران می داند.
آیا ایران کشوری عقب مانده است؟
توسعه عبارت از ساختن و پرداختن خود،شهر،جهان ، جامعه وحتی یک قرداد اجتماعی و ضوابطی که درآن اصل مرجع حقوق بشر بوده تا در سایه ی آن هر کس بتواند به خلق پیاپی خود ، جامعه و جهانی دیگر و خصوصی کنشی متفاوت نشان می دهد.
در مسیر جاده اصلی تهران-تبریز و حدودا ۲۰ کیلومتر ماند به تبریز یک تابلوی آهنی زنگ زده و رنگ و رو رفته کنار جاده که توجه کمتر مسافری را به خود جلب می کند و نوشته شده : قره چمن.
منطقه قره چمن در قریب به ۱۵ سال جنگ با روس ها قرارگاه اصلی فرماندهی نظامی ایران بود و دشت وسیعی که بلندی های اطرافش آن را بدل به سنگر وسیع طبیعی ساخته است.
از آن ملاقات تاریخی در قرارگاه سپاه ایران در دشت قره چمن میان عباس میرزا و ژووبر فرانسوی درست ۲۰۰ سال می گذرد .در طی ۲۰۰سال پرسش تاریخی عباس میرزا (این که چرا به رغم عباس میرزا، اروپایی ها آن گونه هستند و ما ایرانی ها عقب مانده ایم در حالی که آنها این گونه پیشرفت کرده اند ) توسط بسیاری دیگر نیز تکرار گردید .بسیاری از انان خود را در مقاوم ژوبر پنداشته وسعی می کردند به عباس میرزا پاسخ دهند.
حکایت
کتاب ما چگونه ما شدیم به تعبیری تلاش در جهت پاسخ به پرسشی است که از یک مسابقه ی۲۰۰ ساله برخوردار است. آن جا که عباس میرزا به ژوبر می گوید : مشکل در کجاست؟چرا شما شما، شما شدید و ما ،ما شدیم ؟آیا آب و خاک اروپا با آب و خاک ما متفاوت است؟آیا خدا خواسته که شما آن گونه شدید و ما این گونه؟واضح است که عباس میرزا همه این ها را به طعنه می گوید .عباس میرزا همه این ها را به طعنه می گوید ، عباس میرزا نه تنها شکاف و تفاوت را دید بلکه به رغم خودش در صدد چاره گشایی هم برامد بلافاصله پس از پایان جنگ دست به کار شد عدهای را برای بکار گیری دانش های جدید و صنعت راهی اروپا کرد، مقدمات یک ارتش مدرن را تدارک دید ودستگاه چاپ و روزنامه را به ایران آورد و…..اما تیفوس مجالش نداد ودر سن قریب به چهل سالگی نقاب در خاک کشید شاید اگر زنده می ماند و به سلطنت می رسید به”میجی” ایران تبدیل می گردید. برخی از ایرانیان که در نیمه اول قرن نوزدهم به اروپا سفر کرده و ذوق نوشتن هم داشتند مشاهدات خود را به شکل سفرنامه درآوردند .آنان آنقدر از دیدن اروپا و مقایسه ی آن با مملکت عقب مانده خودشان شگفت زده می شدند که نام سفرنامه هایشان را، حیرت نامه گذاردند.
نسل های پس از عباس میرزا پاسخ های متفاوتی به پرسشهای تاریخی وی دادند. یکی از جریانات مهم فکری که به تدریج از نخستین دهه های قرن ۲۰ وارد ایران شد مارکسیزم بود . مارکس کشورهای جهان را خیلی کلی به ۲ گروه پیشرفته و عقب مانده تقسیم میکرد پیشرفت گروه اول در گرو عقب ماندگی گروه دوم بود.
مارکس معتقد بود در نتیجه تحولاتی که در اروپا بوجود امد و ختم به انقلاب صنعتی و پیدایش سرمایه داری میشود نوعی تقسیم کار جهانی در عرصه بین المللی بوجود می اید . مدل مارکس در تبیین علل عقب ماندگی با اقبال گسترده ای در ایران مواجه شد با ورود ان جملگی تبیین ها و تئوریها عملا کنار گذارده شدند.است کتابی که اینک در اختیار شماست پس از پانزده چاپ هنوز مورد توجه پژوهشگران وعلاقمندان به تاریخ قرار دارد.
دلایل عقبماندگی ایران و شرق
مؤلف ابتدا بر اساس سیر تاریخی، به سؤالات و پاسخهایی میپردازد که در ذهن ایرانیان هنگام مواجهه با غرب ایجاد شدهاست. ایرانیان در پاسخ به این سؤال که «چرا از اروپا عقب ماندهایم» پاسخهای متفاوتی دادهاند: «حمله اعراب»، «استعمار و سرمایهداری»، «نظریه توطئه» و … . زیباکلام این پاسخها را سهلانگارانه و معلولنگری به جای علتجویی و ریشهیابی میداند.
در فصل اول، نویسنده استدلال میکند که مدل مارکسیسم در تبیین و تحلیل سیر کلی تحولات اجتماعی و عقبماندگی ایران با مشکلاتی روبروست: ۱. مارکس نظریه ماتریالیزم تاریخی خود را اساساً با نگرش و الهام گرفتن از اروپا خلق کرد. ۲. اسباب و عوامل تکوین جوامع اروپایی و ساختارهای آن با ساختار یک جامعه شرقی مثل ایران، کاملاً متفاوت است. ۳. برخی از مسائل مثل چگونگی قدرت یافتنِ مطلقِ حکومت، عدم شکلگیری نهادهای مستقل از حکومت، عدم استقلال زمینداران بزرگ (فئودالها)، عدمِ به رسمیت شناختن مالکیت، عدم استقلال قانون و نهادهای قانونی و … بیپاسخ میمانند.
مؤلف در فصلهای بعد، دلایل مختلفی برای عقبماندگی ایران و شرق بیان میکند:
کمآبی که بنیادیترین ویژگی شرایط محیطی ایران است
پراکندگی اجتماعات که نخستین پیامد بلندمدت شرایط جغرافیایی ایران است
گسترش زندگی عشایری و صحراگردی
منشأ قبیلگی حکومتهای ایران
صحرانشینی و بیثباتی اجتماعی که پس از هجوم قبایل و صحرانشینان آسیای میانه (ترکها، ترکمنها، ازبکها، تاتارها، تاجیکها و مغولها)، ابعاد گستردهتری یافت
تمرکز قدرت در دست حکومت
خاموش شدن چراغ علم
دلایل پیشرفت اروپا
برخورداری از آب و هوای معتدل و باران کافی
کشاورزی و اسکان دائم
نزدیکی اجتماعات و گسترش تجارت
اعتقاد به گسترش آئین مسیحیت و رفتن به سرزمینهای ناشناخته
گسترش دریانوردی و نیروی دریایی
کوتاه درباره مولف: صادق زیباکلام مفرد (متولد ۱۳۲۷، تهران) فعال، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی است. زیباکلام دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه برادفورد است و هماکنون استاد تمام دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد است.