این صدا به جایی میرسد
میزگردی در باره حال و آینده پادکست و استارتآپهای شنیداری با حضور امیرحسین مددی، محمدحسن فرازمند، امیر شبانی و
مهدی کاظمی
پادکست؛ هنوز اصطلاحات این حوزه هم برای بسیاری از افراد چندان روشن نیست، اما استارتآپهای زیادی در این حوزه شکل گرفتهاند؛ استارتآپهایی مبتنی بر محتوا که در کشور ما حساسیتهای ویژه خود را دارد. صداوسیما خودش را در برابر همه رسانهها یک رقیب جدی میداند و از طرفی مخاطبان هم محتوای موردنظرشان را میخواهند. پادکستها به عنوان فایلهای صوتی از جمله محتواهایی هستند که با همه محدودیتهای موجود در ایران شکل گرفتهاند و شنونده دارند. برای بررسی این حوزه میزگرد پادکستها را با حضور امیرحسین مددی بنیانگذار و مدیرعامل شنوتو، محمدحسن فرازمند مدیرعامل ناملیک، امیر شبانی مدیر مارکتینگ بیپتونز و
مهدی کاظمی بنیانگذار
موبکست در دفتر هفتهنامه «شنبه» برگزار کردیم. در این میزگرد به بررسی کسبوکارها و استارتآپهای شنیداری پرداختیم. حاضرین این میزگرد ضمن اینکه این حوزه را دارای آیندهای درخشان میدانند، حتی آینده صداوسیما را تحتشعاع فعالیت این کسب وکارها میبینند. چیزی که مشهود است اینکه پادکستها و رادیوهای اینترنتی مانند سایر رسانههای پیامرسان جای خود را در جامعه باز کرده اند ...
فکر میکنم آغازکردن بحثمان با تعریف پادکست گزینه خوبی باشد به چند دلیل؛ شاید مهمترینش این باشد که به دلیل نوبودن این حوزه، افراد بسیاری اصطلاحاتش را نمیشناسند و تعاریف دقیقی از پادکست و مباحث مربوط به آن ندارند.
مددی: برای رسیدن به معنای پادکست و دلیل حضورش در اجتماع، به نظر من باید نگاهی تاریخی به آن داشته باشیم. صداوسیما از زمانی که به ایران آمده، انحصار داشته. در حالی که وقتی فیلمهای دهه ۵۰ و ۶۰۰ اروپایی و آمریکایی را میبینید، معمولا افرادی را میبینید که هدفونی در گوش دارند و رادیوهای محلی را اداره میکنند. همین افراد با ورود اینترنت، صاحب وبسایت همم شدند و فایلها را روی وبسایتشان هم بارگذاری میکردند. زمانی که اپل قصد داشت که آیپاد را به بازار عرضه کند، با تعدادی از همین افراد همکاری کرد که شاید هم این کار مبدأ آیتیونز باشد. به این صورت که به کاربر آیپاد این امکان را داد که تعدادی از برنامهسازانی که این ویژگی را داشتند و فایلهایشان در آیتیونز قرار گرفته است، به شنوندهها وصل میکرد. از ترکیب آیپاد و کلمه کست، پادکست به دست آمد. هر برنامه صوتی میتواند یک پادکست باشد. تکتک برنامههای رادیویی به ذات خود یک پادکست هستند. همچنین آینده کسبوکارهای صدامحور بهعنوان مفهومی از مدیا، به نوعی به هم میرسند. اما آنچه در ایران امروز از پادکست میدانند، این است که فردی فایلهایی صوتی را جمعآوری کند و ذیل عنوانی جذاب قرارشان دهد.
فرازمند: من هم فکر میکنم ما با محتوای صوتی که مواجه باشیم، میتوانیم آن را پادکست بدانیم. فارغ از اینکه میزان زمانش چقدر باشد. کما اینکه پادکستهای ۳دقیقهای و پادکستهای یک ساعت و نیمی هم داریم؛ یعنی هم پادکستهای یک ساعتی بسیار موفق داشتیم و هم پادکستهای کوتاه موفق.
شبانی: به نظر من باید معنای پادکست را محدودتر کنیم. پادکستها در واقع فایلهای صوتی متونی بودند که قبلا به صورت متنی منتشر میشد. بنابراین نخستین ویژگی پادکست این است که وابسته به اتفاق زمان خودش نباشد و در سالهای بعد هم قابل دانلود باشد. بنابراین مثلا بخش خبری رادیو نمیتواند پادکست باشد چون سال بعد از پخش خبر، دیگر کسی آن را گوش نمیدهد.
فرازمند: یعنی شما پادکست خبری را پادکست نمیدانید؟ اتفاقا بخش زیادی از پادکستها را چه در ایران و چه خارج از ایران، پادکستهای خبری تشکیل میدهند. ما قبلا در ناملیک پادکست خبری تولید میکردیم. رادیوها و کانالهای تلویزیونی مشهور دنیا الان پادکستهای خبری یک دقیقهای، سهدقیقهای و... دارند و بهطور کلی یکی از بخشهای اصلی پادکست، خبر است.
شبانی: من نمیخواهم خط قرمز بکشم و بگویم که چه چیزی پادکست است و چه چیز نیست؛ اما باید تعریفی داشته باشیم که منطقا پادکست به چه چیزی میگوییم. قبلا تعریف نقاشی این بود که حتما روی بوم کشیده شده باشد اما الان انواع دیگری از نقاشی حتی نوع دیجیتالش به بازار آمده است. الان در مشهورترین شبکههای تلویزیونی بخشهای سیاسی، پادکستهای موفقتری هستند.
فرازمند: البته در شبکههای انگلیسیزبان، پادکستهایی که از جنس تحلیل هستند و به ویژه تحلیلهای سیاسی، از مخاطب کمتری برخوردارند، اما در شبکههای فارسیزبان، شنوندههای پادکستهاا به سمت میزگردها با سمتوسوی تحلیلهای سیاسی و اجتماعی گرایش بیشتری دارند.
مددی: باید توجه داشته باشیم که رسانههای گرم داریم و رسانههای سرد. خبر جزو رسانههای گرم محسوب میشود و ذات پادکست شاید رسانه گرم نباشد اما این مسئله به محتواساز یا پادکستر برمیگردد که چه لجستیکی در اختیار دارد و به چه میزان میتواند برای پادکست خود شنونده و اسپانسر داشته باشد؛ یعنی صرف توجه به خبری یا تحلیلیبودن یک محتوا نمیتواند تعیینکننده نهایی موفقیت و استقبال از یک پادکست باشد. البته این کار بسیار سخت است و یک پادکستر نمیتواند بهتنهایی انجامش دهد.
شبانی: این قضیه کمکم به سمت لایواستریم میرود و به یک رادیو اینترنتی تبدیل میشود و کمکم این نیاز ایجاد میشود که اخبار به صورت لحظهای و ساعتی پوشش داده شوند.
فرازمند: اما من معتقد هستم که لایواستریم هم نوعی پادکست است.
شبانی: بله میتوانند کاملا مشابه باشند. کما اینکه ما در بیپتیونز هم کتابی صوتی داریم و هم میکس موسیقی و اتفاق استریمینگ و پادکست هم داریم و باید تفاوت این موارد را برای مخاطبب مشخص کنیم.
فرازمند: شما میخواهید بگویید که پادکست نوعی برنامهسازی صوتی است که طی فرایندی تولید میشود.
شبانی: منظور من این است که پادکست براساس یک نیاز شکل میگیرد و این نیاز بر پادکست تاثیر میگذارد. حالا این پادکست میتواند خبری یا متنی داستانی باشد.
بنابراین به نظر شما پادکست استاندارد تا حدود زیادی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و مثلا ممکن است فایلی با محتوای مدیریتی چندین سال دیگر هم شنونده داشته باشد اما فایل خبری در محدوده زمان قرار میگیرد و کمکم شنوندگانش را از دست میدهد. در واقع به فرم محتوای پادکست اشاره میکنید و برای چنین محتوایی ویژگیهایی قائل هستید که در مواقعی بتوان آن را از دیگر محتواها تمیز داد. حالا که بحث فرم محتوا مطرح شده، برمیگردم به اشارهای که بین صحبتهایتان به رادیو اینترنتی داشتید. چه مرزی بین دو مفهوم وجود دارد؟ اصولا مرزی میتوان گذاشت؟
فرازمند: تا آنجایی که من به یاد دارم، وقتی برای نخستینبار مفهوم پادکست در فضای وب ایران معرفی شد، با عنوان فارسی «رادیو اینترنتی» مطرح شد. من این دو را از هم جدا نمیدانم.
شبانی: ما اصلا مجوز داشتن رادیو اینترنتی خصوصی را در ایران نداریم و این انحصار هم در اختیار صداوسیماست. از طرفی رادیو اینترنتی بسیار گستردهتر است و تولید محتوای زیادی نیاز دارد. اما پادکست از اینجا شکل گرفت که به صورت آفلاین هم بتوان به آن گوش داد و بشود آن را در هر لحظهای دانلود کرد. در حالی که چنین امکانی را رادیو اینترنتی در اختیار مخاطبانش قرار نمیدهد.
مددی: به نظر من تقسیمبندی دقیقی برای پادکستها و جداسازیشان از دیگر محتواها نمیتوان انجام داد. مثلا الان اگر «لحظهنگار» بخش ویدئو را ببندد، آنچه میشنویم، پادکست است.
فرازمند: من فکر میکنم حتی مجوزی برای لایو استریم تعریف نشده است.
یعنی الان شما که در حوزه تولید محتوا فعالیت میکنید، هیچگونه مجوزی ندارید؟
شبانی: برای ارسال فرکانس صوتی از بستر اینترنت استفاده میشود ولی مجوزی برای رادیو اینترنتی خصوصی در ایران نداریم. البته برای پخش محتوا چه اینترنتی باشد، چه رادیویی و... باید مجوز بگیرید؛ از وزارت ارشاد، سازمان مقررات رادیویی و سازمان فیلترینگ. داشتن مجوز از جایی قطعی میشود که کسبوکارتان به رشد قابلتوجهی رسیده باشد. در واقع تا کوچک هستند کسی کاری بهه کارشان ندارد، اما به محض اینکه از اندازه خاصی عبور کردند، هم حساسیتها نسبت به آنها افزایش مییابد و هم باید همه مجوزهای لازم را داشته باشند. چون در حال پخش محتوا هستند که مبحثی حساس است.
مددی: وقتی کسی مجوز رسانه آنلاین و کسبوکار کاربرمحور دارد، میتواند محتوا بفروشد. فقط بحث موسیقی متفاوت است، چون دعواهای زیادی در موردش وجود دارد. هر چند هر تک تراک آنلاینن نیازی به مجوز نداشته تاکنون.
شبانی: قبلا به این صورت بود و الان حتی تک تراک هم باید مجوز پخش آنلاین بگیرد و تنها تراکهای بیکلام نیازی به مجوز ندارد.
فرازمند: اصولا تفاوت اساسی بین موزیک و محتوای یک فایل پادکست وجود دارد.
کاظمی: سال ۲۰۰۱۱ که روزنامهنگاری انگلیسی تعریفی برای پادکست ارائه داد، آن را فایلی صوتی دانست که میتوان آن را دانلود کرد. الان خارج ایران بین رادیو اینترنتی که به صورت زنده پخشش میشود و پادکست، تفاوت قائل هستند. رادیو اینترنتی را نوعی رسانه میدانند که متنش در کمترین زمان آماده شده و به صورت زنده به مخاطب عرضه میشود.
بهتر است کمی هم پادکست را از نگاه مخاطبان بررسی کنیم؛ کاربران ایرانی چقدر این حوزه و بهویژه خود پادکست و کاربریاش را بهعنوان یک رسانه میشناسند.
فرازمند: در جامعه ما به جز عده محدودی، عموم کاربران پادکست را بهعنوان یک رسانه تعریفشده نمیشناسند. حتی سیستم و جامعه و مسئولان هم پادکست را بهعنوان فرمی از رسانه آن هم از نوع مستقلش نمیشناسند. در حالی که مثلا بیش از نیمی از جمعیت آمریکا میدانند که پادکست چیست و ۳۹درصد از این افراد، حداقل یک بار پادکست گوش دادهاند. بنابراین در آنجا پادکستت بهعنوان فرمی از رسانه جاافتاده است.
فکر میکنید چرا در ایران به عنوان یک رسانه جا نیفتاده است؟
فرازمند: یکی از مهمترین دلایل این امر، نبود زیرساختهای اینترنتی قوی بوده است. بحث دانلودکردن و پیگیریکردن پادکستها برای کاربران هزینهبر و زمانبر بوده است اما چون در سالهای اخیر پهنای باند اینترنت رشد داشته، کمکم شناخت هرچند جزئی از پادکست ایجاد شده است.
محدودیتهای رسانهای در ایران چقدر در این زمینه موثر بوده که پادکستها کمتر بهعنوان یک رسانه شناخته شوند؟
فرازمند: در ایران محدودیت رسانهای داریم اما اتفاقی که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، این است که شکل رسانه و آنچه به آن رسانه میگوییم، در حال تغییر است. الان تلگرام به خودی خود یک رسانه محسوب میشود. همچنین توییتر رسانهای فراگیر در سطح جهان است که میتواند با رسانههای صوتی و تصویری مانند صداوسیما رقابت کنند. این مسئله تبدیل شدن به رسانه، در مورد سایر مدیومها نیز صادق است.
شبانی: یکی از دلایلی که پادکستها در ایران نتوانستهاند جایگاه واقعی خود را به دست بیاورند، این است که نتوانستهاند منشأ رخداد اتفاقهای بزرگ باشند. البته نباید سختی مسیر تولید محتوا درر این حوزه و زیرساختهای اینترنتی لازم را هم از نظر دور داشت. مهمتر اینکه تولید محتوایی که قرار باشد سرمنشأ ایجاد تغییراتی در محیط پیرامونمان باشد، اصولا افقی ندارد و اجازه انتشار نمییابد،، چون به بزرگشدن و دیدهشدن کسبوکار منجر میشود و در این صورت باید انتظار فیلترینگ را داشت.
منظورتان از اتفاق بزرگ چیست؟ مثلا توییتر چرا فیلتر میشود؟ به دلیل فراگیری و حجم بالای کاربرانش و محتوایش است. اخبار به سرعت در آن منتشر میشود و به مرکز مخابره مهمترین اخبار جهان تبدیل شده است. یعنی اینکه اتفاقات بزرگی را رقم میزند. پس نمیتواند بدون هیچ قیدوشرطی در هر جامعهای کار کند اما پادکستها در ایران هنوز نتوانستهاند بهعنوان یک رسانه عمل کرده و چنین توقعاتی را برآورده کنند.
فرازمند: البته من فکر نمیکنم که هر محتوای قابلتوجهی قرار است فیلترینگ را به همراه داشته باشد. من مهمترین دلیل جانیفتادن پادکستها را در جامعه ایران کماکان فنی و زیرساختی میدانم. به این دلیل مسائل فنی را مهم میدانم که این خود عاملی بوده برای گمنام ماندن پادکستها و به همین دلیل سرمایهگذارها به این حوزه جذب نشدهاند و سرمایهگذاری قابل توجهی رویی پادکستهای ایرانی انجام نشده است. بنابراین نتوانستهاند از رشد بالایی برخوردار باشند و بهعنوان یک مدیا مطرح شوند. الان اگر روی پادکستها سرمایهگذاری شود و چنین پادکستی وایرال و به خوبی دیده شود، حتما مخاطب خود را خواهد داشت. مثلا برنامه «دید در شب» رضا رشیدپور در آپارات پخش شد اما چندین برابر یک برنامه تلویزیونی مخاطب جذب کرد. حتی این برنامه به رشد آپارات هم کمک کرد.
مددی: من دو بحث دارم؛ هم با آقای شبانی موافقم که با توجه به انحصار رسانه در ایران، ما کماکان فرصت لازم را برای تولید پادکستهای صوتی نداریم. هر چند آشنایی مردم و سازندگان چنین محتوایی رفتهرفته با پادکست آشنا میشوند. با آقای فرازمند هم موافقم به لحاظ تکنیکال. هر چند الان هم فضای بهتری در حال شکلگیری است و هزینههای اینترنت هم رو به کاهش است که به رشد سریعتر پادکستها کمک میکند. این مسائل نشان میدهد که در آینده اتفاقات بهتری رخ میدهد. من زمان آغاز به کار پادکستها در ایران را هم کوتاه میدانم و به همین دلیل ما محتوای صوتی بسیار زیادی در فضای وب ایران نداریم. سال ۹۳، حدود ۱۸۰
کتاب صوتی مجوزدار داشتیم اما الان بازار بزرگتر شده است. ذات تولید محتوا به این صورت است که سرعت انجامش بالا نیست و روند توسعه کندی دارد. ما بعد از اینکه از بیش از ۱۰ نوع محتوا حمایت کردیم و چندین اپیزودشان پخش شده، الان و در اپیزودهای بعدی اسپانسر به سراغشان آمده و حاضر شدهاند در این زمینه سرمایهگذاری کنند. این امر موجب شده درآمد و زنجیره ارزشی برای برنامهساز ایجاد شود. بنابراین من نداشتن افق مالی در حوزه پادکستها را هم مانند خطر فیلترینگ مهم و تاثیرگذار میدانم.
کاظمی: براساس اطلاعاتی که من از یکی از روزنامههای داخلی به دست آوردهام، ۵۳۳درصد از ایرانیها مشترکان فضای وب هستند. هر ایرانی در طول روز بین ۵ تا ۹ ساعت از زمانش را در فضای وبب میگذراند اما خارجیها ۹ الی ۱۶۶ ساعت در ماه. رنج سنی کاربران اینترنت در ایران بین ۱۸ تا ۲۹ سال است؛ یعنی ۷۲درصد از این جمعیت را به خود اختصاص داده است. در مورد میزان شناخت مردمم از این حوزه باید بگویم که اکثر مردم از پادکستها استفاده میکنند بدون اینکه نامشان را بدانند؛ یعنی نمیدانند چنین فایلی تحت عنوان پادکست نامگذاری شده است.
مددی: البته مشکل دیگری هم وجود دارد که مربوط به کمبود نیروی انسانی است. چون اغلب تفکرهای نابی که بتوانند محتوای نابی را تولید کنند، مهاجرت کردهاند. این اتفاقها در بسیاری ازز رسانهها رخ داده است. به همین دلیل بهترین پادکستها به سمت گفتوگومحورشدن یا تاکشو حرکت میکنند. مثلا برنامه دید در شب در آپارات صرفا برنامهای گفتوگومحور است؛ یعنی میتواند یکک فایل صوتی هم باشد.
شبانی: دقیقا همینطور است. بسیاری از برنامههای مشابه را هم که در آپارات عرضه شدهاند، میتوان ندید و تنها صدایشان را شنید؛ یعنی کارکرد یک پادکست را دارند. البته من کمبود نیرویی انسانی را خیلی قبول ندارم چون افراد زیادی هستند که پادکست تولید میکنند اما افق مالی ندارند.
فرازمند: من کماکان موافق نیستم که فضای محدود رسانهای موجب عدم رشد پادکستها شده باشد چون این فضا برای همه رسانهها در ایران وجود دارد. بنابراین تاثیرگذار است اما تعیینکنندهه نیست.
با همه این تفاسیر به نظر میرسد که پادکستها میتوانند رشدی به مراتب سریعتر را تجربه کنند. بنابراین برای اینکه پادکستها هم مانند سایر رسانهها در ایران رشد کنند، چه باید کرد؟ چگونه باید زمینههای جذب سرمایهگذار را فراهم کرد. همین برنامه دید درشب که اشاره میکنید گفتوگو محور بوده و حتی میتوان بی آنکه آن را دید، تنها گوشش داد، چرا نسخه تصویریاش برای آپارات افق مالی دارد و روی آن سرمایهگذاری میکند اما روی نسخه صوتیاش سرمایهگذاری نشده است؟
مددی: ما فایلهایی داریم که برنامهسازش نسخه تصویریاش را در آپارات بارگذاری میکند و نسخه صوتیاش را در شنوتو؛ یعنی داریم مواردی که شنوندههایش در شنوتو بیش از آپارات هستند. کاربران صوت تعدادشان کمتر است اما وفاداری بیشتری به محتوای صوتی دارند. براساس اطلاعاتی که داریم، میانگین دیدن در آپارات ۳ دقیقه است اما خود ما در شنوتو صبح را با فایلهای ۱۱دقیقهای آغاز میکنیم و آخر شب را با فایلهای ۴۸ دقیقهای میبندیم. این عدد، عدد زیادی است و نرخ شنیدن قابلتوجهی را رقم میزند. شنوندگان پادکست کسانی هستند که اصطلاحا در جامعه خودشان توانگرتر هستند چون اینقدر مشغولیت ذهنی و کاری دارند که پادکست بهترین گزینه برای سرگرمشدن یا یادگیری مطلبی برای آنهاست. از طرفی بیشترین شنونده پادکست بین ۲۵ تا ۳۵ سال دارند با گرایشهایی که اصلا در اکوسیستم دیده نمیشوند. چون ما اغلب از زاویه آیتی به مسئله نگاه میکنیم در حالی که بخش زیادی از شنوندهها و کاربران ما از نمایشنامههای صوتی به ما میپیوندند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که پادکستها رشد نکردهاند یا از جذابیت بالایی برخوردار نیستند. اتفاقا در حوزه خود کاربران ویژهای دارند. بنابراین موضوع مناسب، اجرای مناسب و پیداکردن مخاطب مناسب مهمترین وجوهی است که هر رسانهای از جمله پادکستها باید مد نظر داشته باشد.
شبانی: پادکست را نباید به عنوان محتوایی نگاه کنیم که مخاطب مشخص داشته باشد چون پادکست یک مدیاست؛ مدیایی که میتواند بخشهای زیادی از آدمها را جذب کند. مثلا پادکست آشپزی میشود تولید کرد و پادکست مدیریتی و...
مددی: این همان حرف من است. به شرطی که پادکستر یا تولیدکننده پادکست بداند که آیا مخاطبانش اهل شنیدن فایلهای صوتی مربوط به آشپزی هستند یا نه؟! اگر هستند باید پیدایشان کرد و محتوا را به آنها عرضه کرد.
شبانی: این دیگر میشود وظیفه ما که بستر انتشار پادکست را داریم. این وظیفه ماست که محتوای ساختهشده را کجا استفاده کنیم و فکر میکنم ما بهعنوان بستر انتشار، وظیفه این کارها را داریم.
مددی: من مخالف این بخش صحبت شما هستم چون در نهایت شما نمیتوانید روی بخش خاصی تمرکز کنید و در نهایت به نوعی تعلیق و معطلی میرسید. هر بار با آمدن پادکستهای مختلف باید بهه سراغ حوزهای بروید و اگر تعداد این پادکستها افزایش یابد، دیگر در توان شما نیست که آنها را مدیریت کنید. بنابراین مجبور میشوید که به اصطلاح ماهیگیری را به سازندگان پادکستها آموزش دهید.. به این صورت که مراحل ابتدایی معرفی محتوای تولیدی را به عهده خودشان میگذارید تا در گروه دوستانشان در شبکههای اجتماعی به معرفی آن بپردازند. ما در شنوتو به سازنده پادکست میگوییم که این کار را خودش انجام دهد و تنها به او کمک میکنیم. مثلا آپارات در بخش تولیدش، دید در شب را خودش تبلیغ میکند. اما ما نه بودجه این کار را داریم و نه توان تولیدش را. ما هم تولید و هم تبلیغ محصول تولیدی را به عهده خود سازنده گذاشتهایم، چون به عنوان یک نرمافزار قدرت انجام چنین مراحلی را نداریم.
فرازمند: یعنی آقای مددی به نظر شما ما باید به سمت سیستمهای ریکامندیشن برویم و این سیستمها را توسعه دهیم و شما آقای شبانی معتقد هستید که باید یوزرها را به نوعی درگیر کنیم کهه این محتوا را به اشتراک بگذارند.
مددی: همچنین بهعنوان مرجعی که پادکستر خلق میکنیم، خوانشی از رفتار پادکسترهای خارج از ایران داشته باشیم و وضعیت آنها را بسنجیم که از نظر دانش و آگاهی و موارد تکنیکالی چه درر چنته دارند. بعضا مواردی را هم باید به پادکسترهای داخلی آموزش دهیم.
فرازمند: به نظر من مراجعه به نمونههای خارجی امری الزامی نیست. مثلا در ناملیک «کانال بی» را داریم که نمونه خارجی ندارد.
مددی: سازنده «کانال بی» دایره روابط بسیار قوی در شبکههای اجتماعی دارد.
فرازمند: لزوما به این صورت نیست. شاید چهرهای مطرح در حوزه وبلاگ باشد اما وقتی کانال بی را ساخت، هر اپیزود تا ۵۵۵هزار بار شنیده شد.
این مخاطب را ناملیک برای این سازنده فراهم کرده یا حوزه روابط خود سازنده چنین رقمی را بهوجود آورده است؟
فرازمند: هر دو به یک اندازه موثر بودیم؛ هم سازنده و هم ناملیک. ما صفحات اختصاصی در شبکههای اجتماعی برای «کانال بی» ایجاد کردیم و از این طریق به معرفی آن پرداختیم. میخواهم بگویم که هر دو به یک اندازه کار میکنند و این به راهبرد کمپانی مربوط است که تمرکزش را روی کدام بگذارد.
مددی: اجازه بدهید نگاهی استارتآپی به این قضیه داشته باشیم. در کسبوکارهای استارتآپی باید از مدلهای اسکیلابل استفاده کنیم. پس به لحاظ منابع، چه مالی و چه انسانی، میتوانیمم مدلهایی را مانند آنچه آقای شبانی میگویند، کار کنیم و برند ما در کنار سازنده محتوا مطرح شود اما در مدل استارتآپی به سازندگانی نیاز داریم که خودشان چرخه تولید تا فروش را بچرخانند و ما همم به آنها کمک کنیم. اما ما یک پلتفرم هستیم و باید فرهنگ استفاده از پادکست را بسازیم. اتفاقا امثال ما باید نوعی فرهنگ ایجاد کند تا اسیر پادکسترهای پنج یا شش قسمتی نشویم که در میانه کار، همه چیز را رها میکنند. امروز پادکسترهای جهانی کسانی هستند که حضور قوی در شبکههای اجتماعی دارند، ایده جذابی برای ارائه دارند، میتوانند حرفهایشان را در قالب فایل صوتی تولید کنند، تدوین نسبتا خوبی دارند، از یک نرمافزار میزبان (پلتفرم هاستینگ) معتبری استفاده میکنند و در مرحله آخر باید محصول خود را در شبکههای اجتماعی به دایره اول دوستانش معرفی کند.
یکی از بحثهایی که در مورد استارتآپها مطرح میشود، مربوط به میزان اشتغالزایی هر حوزه است؛ مشخصا در مورد پادکستها میخواهم این بحث را داشته باشیم که چه بخشهایی برای راهاندازی استارتآپهای دیگر دارد و چه افرادی با چه تخصصی میتوانند در این حوزه مشغول به کار شوند؟
فرازمند: میزان کارآفرینی ناملیک خیلی بالا بوده. مثلا الان آموزشگاههای زیادی در تهران هستند که گویندگی را آموزش میدهند و این افراد بعد از طی دورههای آموزشی، بستری برای اشتغال ندارند. همین وضعیت را دانشکده خبر هم دارد. ما طی شش ماه بیش از ۵۰ نفر گوینده را درگیر کردیم و به آنها حقوق دادیم و اگر کارمان اسکیل خوبی بگیرد، این رقم تا ۱۰برابر افزایش مییابد.
مددی: من هم چنین اعتقادی دارم که برای گروههای خاصی کار ایجاد میشود اما مردد هستم که آیا میتواند جنبههای مادی پایدار هم از این طریق برای افراد خلق کرد یا نه. با روش ناملیک، ما بانک خوبی از گوینده خواهیم داشت. اما گوینده، پادکستر نیست و تنها بلد است خوب صحبت کند. چون عملا دیدهایم که شومنهای محبوب حاضر در رسانهها بیشتر توانایی فنی بالایی دارند تا اینکه تنها صدای خوبی داشته باشند. به نظر من پادکستر کسی است که ایدهای دارد که میتواند آن را به قالب صوت درآورد و این کار را به صورت مستمر ادامه دهد. مهم استمرار در کار است.
چرا پادکستها اغلب رایگان عرضه میشوند؟
مددی: در دنیا هم به همین صورت است و درآمدزایی از راه تبلیغات و جذب اسپانسر است. از طرفی توجه داشته باشیم که درآمدزایی اندک ویژه پادکستها نیست. مثلا من به ضرس قاطع میگویم که سرویسهای ارسال غذا، گردش مالی ۲۰۰هزار تومانی هم در روز ندارند. هرچند خودشان اعداد دیگری بیان میکنند.
شبانی: در حوزه آنلاین ایران تنها دیجیکالا میتواند مدعی به سودرسیدن باشد؛ یعنی سرمایه خود را برگردانده و به سود رسیدهاند. سایرین وضعیت اینچنینی ندارند.
فرازمند: من اعتقاد دارم که محتوای ناملیک باید کاملا رایگان ارائه شود و برای درآمدزایی باید به روشهای دیگری مانند جذب تبلیغات متوسل شد. البته برای اینکه هزینههای همکاران یا مثلا گویندهها تامین شود، باید سرمایهگذار جذب شود تا در بلندمدت درآمدزایی کسبوکار مستمر شود.
ظاهرا هنوز سرمایهگذاران عمدهای به حوزه پادکست جذب نشدهاند؛ مهمترین دلیل این امر را چه میدانید؟
فرازمند: به نظر من سرمایهگذاران ریسکپذیری لازم را ندارند چون در حوزه پادکستها، طول مدت سوددهی طولانیتر است. بنابراین سرمایهگذارانی که نگاهی آیندهنگر ندارند، کمتر جذب این حوزه میشوند.
مددی: سرمایهگذار باید روند دنیا را رصد کند و تصمیم بگیرد که در این حوزه وارد شود یا نشود.
کاظمی: به نظر من حوزه پادکست که حوزهای مربوط به تولید محتواست، میتواند از ظرفیتهای مراکز کارآفرینی برای جذب دانشآموختگان این حوزه استفاده کند.
صاحبان شرکتها و برندها هم ظاهرا رغبت زیادی به پادکستها برای تبلیغاتشان ندارند.
فرازمند: صاحبان شرکتها در مواجهه با پادکستها معمولا از تعداد شنوندگان میپرسند و میزان هزینهای که باید بپردازند. از طرفی هنوز هم تبلیغات بصری و دیداری بر تبلیغات شنیداری غلبه دارد. این مسائل در شرایط اسکیل فعلی پادکستها جواب نمیدهد چون هزینهها بالا و شنوندهها کم هستند. به همین دلیل پلن تبلیغات در پادکستها خیلی معنادار نیست اما تا حدودی اسپانسرشیپها بهه پادکستها رغبت دارند. از طرفی بعضی از شرکتها منظورشان از استفاده از پادکستها نشان دادن مسئولیت اجتماعیشان است و حتی میخواهند به همصنفان خود بگویند که رسانههای مدرن را هم میشناسند و در این زمینهها پیشرو هستند. اما در هر حال ویدئو طرفداران بیشتری دارد. اما ترافیک، دادهها و حجم بالای کاربران پادکستها که در بازه زمانی تا ۵ سال رخ میدهد، در نهایت سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری در این حوزه مجاب میکند. بهطور کلی محتوای آزاد جایی است که میتوان حجم بالایی از کاربران را داشت و از این ظرفیت استفاده کرد.
شبانی: بازی با ترافیک، بازی طولانیمدتی نمیتواند باشد و نمیشود روی آن سرمایهگذاری کرد اما برای ترندسازی مناسب است. بنابراین ترافیک بالا گزینه جذابی برای سرمایهگذاران نیست. حتیی شاترلند هم در این زمینه موفق نبوده است.
فرازمند: اما نمیتوانیم پادکستها را بفروشیم چون مخاطب محدودی داریم.
شبانی: به نظر من سرمایهگذاران ایرانی باید با نگاهی جهانی به سمت پادکستها بیایند.
فرازمند: البته ما هم تنها به ایران فکر نمیکنیم و به افق زبان فارسی نگاه میکنیم چون بخشی از جمعیت جهان به زبان فارسی صحبت میکنند که همگی میتوانند مخاطب پادکست فارسی باشند و برای سرمایهگذارانی که رسانه را بشناسند، میتواند جذاب باشد. در ایران الان کسبوکارهایی برای سرمایهگذاران جذاب هستند که سیستم پرداخت دارند؛ یعنی درگاه پرداختی روی سایت این کسبوکارها نصب شود و حرف از رد و بدلشدن پول در میان باشد.
شبانی: این نکته را هم اضافه کنم که نمیتوانیم بگوییم صرف اینکه شنیداری هستیم، پس از ویدئو عقبیم. اگر پلتفرمهای مبتنی بر محتوای ویدئویی طرفداران بیشتری دارند به این دلیل است که قدمت بیشتری دارند و سرمایهگذاریهای زیادی رویشان انجام شده و چه بسا که اتفاقات خوبی هم در انتظار شنیداریها باشد.
چه سرعت رشدی میتوان برای پادکستها حدس زد؟
مددی: در حال حاضر ترند دنیا با ۳۶درصد رشد در طول سال جلو میرود.
فرازمند: اما بازار ایران به دلیل کوچکی هنوز اعداد و ارقام روشنی ندارد.
مددی: شنوتو در سال ۹۵ بهطور میانگین هر ماه ۲۳درصد رشد داشته است.
فرازمند: ناملیک هم با همین سرعت رشد حرکت کرده است.
آینده پادکستها چه خواهد شد؟ اصولا شما در کنار یا در مقابل چه رسانههای دیگری قرار میگیرید؟
مددی: هر پدیده جدیدی معمولا با مقاومتهایی مواجه میشود. مثلا اینترنت هم که حدودا در سال ۷۸ وارد ایران شده بود، صداوسیما همین بازی را که امروز با آپارات دارد، آن زمان با اینترنت داشت و خود را مجری اینترنت میدانست. در قانون اساسی هم بندی وجود دارد که میگوید صداوسیما صاحب همه رسانههای همهگیر است. به همین دلیل در مقابل رسانههای اینترنتی هم قرار میگیردد ولی رسانهها بالاخره راه خود را پیدا میکنند. مانند تلگرام که در بستر خود رسانههای دیگری را هم دارد. من فکر میکنم در نهایت صداوسیما مجبور میشود به سایر رسانهها احترام بگذارد و حتی شاید پادکستها، آینده صدا و سیما باشند.
شبانی: صداوسیما نباید ما را رقیب خود بداند. وقتی شبکههای تلویزیونی قدرتمند در اطراف ما مخاطبان چندصدمیلیونی دارند، پادکستها چه آسیبی میتوانند به صداوسیما بزنند؟!
فرازمند: الان در سطح جهان مدل رسانهها از رسانههای دولتی به سمت رسانههای مردمی و خصوصی گرایش دارد و همچنین از سمت رسانههایی با سرمایههای متمرکز به سمت رسانههای خردد میرود که در دست سرمایههای کوچک مردمی قرار دارند. پادکست هم بخشی از این موضوع است و پیشرفت میکند و کسی هم نمیتواند جلوی آن را بگیرد. چون در رسانههای خرد است که مردمم تعیین میکنند چه محتوایی میخواهند و برای دسترسی به محتوای مورد نظرشان حتما نباید به سراغ آنتن تلویزیون بروند. این اتفاق در آیندهای نزدیک یعنی تا حدود پنج یا شش سال دیگر رخ میدهد.
شبانی: تا همین دو سال پیش کسی پادکست را در ایران نمیشناخت. اما الان در هر جلسهای که حضور داریم، مدیران مارکتینگ سایر شرکتها از علاقهشان به تولید پادکست میگویند. حالا شایدد فراگیری سایر رسانهها را نداشته باشند اما رویکردهای مثبت زیادی نسبت به پادکستها وجود دارد و وجود استارتآپهای زیاد در این حوزه هم تا حدودی بیانگر همین رویکرد مثبت به این حوزه است وو سرعت رشد خوبی دارد.
چهار استارتآپ صوتی به روایت این چهارنفر
شنوتو
«شنوتو» پلتفرمی صوتی است که کاربران میتوانند در آن ثبتنام کنند و اگر فایل صوتی دارند، آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. بنابراین میتوان گفت که شنوتو سرویس بهاشتراکگذاری فایلهای صوتی در قابل تکفایل و مجموعه است. شنوتو از سال ۱۳۹۴ آغاز به کار کرده و حدود ۲۳۰هزار دقیقه محتوای صوتی دارد که توسط ۲۰۰ گروه آماده شدهاند. بهطور میانگین ماهانه به ۲۰۰هزار کاربر در ماه رسیده و بیش از ۵هزار یونیت ویزیتور در روز دارد. من میتوانم با توجه به تحلیل رفتار یوزرها در سال ۹۵ بگویم که یوزرهای شنوتو از ساعت ۵صبح شروع میکنند، تقریبا تا ساعت ۱۲ظهر به اوجشان میرسند. این کاربرها بیشتر فایلهای مدیریتی گوش میدهند. به طور میانگین زمانی که هر یوزر برای شنیدن یک فایل صرف میکند، ۱۱ دقیقه است. در دنیا میگویند که فایلهای پادکست باید بین ۱۳ تا ۱۵ دقیقهای باشند اما تحلیل رفتار کاربران ایرانی این مسئله را رد میکند و در شنوتو بهترین فایلهای شنیدهشده حدودا ۲۰دقیقهای هستند. همانطور که اشاره کردم ۱۱دقیقهایها صبح شنیده میشوند و هر چه به ظهر نزدیک میشویم، از موضوعات مدیریت رد میشویم، به سبک زندگی و رمان و... میرسیم و در ساعات پایانی شب میانگین شنیدههای ما به ۴۸دقیقه میرسد. کاربران ما روانشناسی و موفقیت را دوست دارند اما موضوعاتی مانند طنز و سرگرمی زیاد شنیده میشوند. روانشناسی، مدیریت و کارآفرینی هم طرفداران زیادی دارد. شنوتو تیمی ۱۱نفره دارد که در بخش تولید محتوا، بخش فنی و بخش مارکتینگ فعالیت میکنند. ۹۴درصد فایلهای شنوتو رایگان و مابقی بهادار است. قیمت پادکستها هم بین ۱۰۰تومان تا ۳۶هزار تومان است.
بیپتونز
«بیپتونز» فروشگاه دیجیتال موسیقی است که با هدف ترویج فرهنگ دانلود قانونی موسیقی راهاندازی شده است. سابقهاش به سال ۸۶ میرسد اما سایت بیپتونز در سال ۹۰ راهاندازی شده است. تمرکز اصلی روی فروش موسیقی بوده و بهتازگی به سراغ پادکست رفته است با این شناخت: نیاز به محتواهای مجانی برای کاربرانی که محتوای مجانی میخواهند. میخواهیم به سمت استریمینگ موسیقی برویم چون ترند روز جهان هم به این سمتوسو است. با توجه به بازار محتوایی که در ایران است، محدودیتهای زیادی برای تولید محتوا وجود دارد و از طرفی نیاز زیادی هم به تولید محتوا داریم؛ تولید محتوا روی بیپتونز و تجمیع محتواهایی که روی اینترنت وجود دارد. سالهای۹۰ و ۹۱ تجربهای در حد معرفی موسیقی روز ایران داشتیم. پروژه راک و ریشه را شروع کردیم و رویکردی داریم برای حضور در استودیوها و ارتباط با هنرمندان.
ناملیک
«ناملیک» یک نرمافزار دیجیتال پادکست است که دو سال از آغاز فعالیتش میگذرد. ایده اولیهاش از اینجا ناشی شد که براساس اطلاعاتی که به دست آوردیم، متوجه شدیم که مردم تهران در طول روز بیش از ۱۹میلیون ساعت را در رفتوآمد تلف میکنند و هیچ کاری انجام نمیدهند. طبق جستوجویی که انجام دادیم، متوجه شدیم که بسیاری از افراد خواهان استفاده از این زمانهای تلف شده هستند اما راهی برایش نمییابند. بنابراین به این فکر افتادیم که در قدم اول به صورت هدفمند محتوایی کوتاه در حد ۸دقیقه تولید کنیم با همکاری رسانههایی که محتوای قابل توجه متنی تولید میکنند. اما افراد زمانی یا فرصت مناسبی برای خواندن این محتوا نداشتند. از طرفی تعدادی گوینده را هم میشناختیم که بستری برای ارائه هنر خود نداشتند. این دو حلقه را به هم وصل کردیم و اواخر سال ۹۴ هسته اولیه ناملیک را شکل دادیم. در حال حاضر موضوعاتی چون موفقیت، مدیریت، سلامت، هنر و موسیقی، سرگرمی و... در ناملیک موجود است. همچنین حدود ۲هزار پادکست روی ناملیک قرار دارد که به صورت رایگان مورد استفاده کاربران قرار میگیرد و بیش از ۱۰۰هزار پلی در ماه را داشتهایم.
«
موبکست» را در بهمن ۱۳۹۵ با همکاری یکی از دوستانم به نام سامان افشین راهاندازی کردم و مقدار زمان واقعی فعالیت رسمی کمتر سه ماه است؛ در واقع میتوان گفت
موبکست پادکست تعاملی (با رویکرد کاربرمحور) دومنظوره است؛ از یکسو سامانه پخش صوتی و از سوی دیگر شبکه اجتماعی به شمار میرود. تمامی محتویات صوتی (پادکستها) رایگان هستند.
مدلهای درآمدی
موبکست در حال حاضر تبلیغات به شیوه ترویجی، فروش حق اشتراک زمانی و حجمی است. تعداد کاربران
موبکست تاکنون ۳۲۴۶ نفر بوده که اکثرا کاربران خارجی هستند با رنجهای مختلف سنی. همچنین تعداد فایلهای بارگذاری شده توسط کاربران عمومی (public)که قابل دریافت و شنیدن هستند در حال حاضر ۱۰۱۷ فایل است که به لحاظ تولیدی و محتوایی عموما حوزههای فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، سبک زندگی و علمی پوشش میدهند و فایل بارگذاری شده توسط کاربران خصوصی عموما آموزشی در
بورس، آموزش زبان، مدیریت و روانشناسی هستند. شیوه کار
موبکست بدینگونه است که کاربران با عضویت در پادکست تعاملی قادرند با پدیدآورندگان آثار پادکستها در ارتباط باشند.
موبکست براساس سلیقه افراد با بهرهگیری از هوش مصنوعی پادکست مورد علاقه کاربر و افرادی را که در آن حوزه فعالیت دارند، پیشنهاد میدهد.
منبع : هفته نامه شنبه