روز بزرگداشت علامه امینی (ره) صاحب (الغدیر)
کتاب بزرگ تاریخ، در صفات زرین خویش، مردان بزرگی را به ما میشناساند که زندگی خود را وقف هدایت بشر کردند. بی تردید، پیامبران الهی و اوصیای آنان، قافله سالار این گروهند که پیشاپیش عالمان وحکیمان گام برمیدارند.
عالمان دین نیز ادامه دهندگان راه پیامبران واوصیا هستندکه با عزم قاطع، گام به عرصه نبرد با جهل و گمراهی مینهند و مشعل فروزان هدایت را به دست گرفته و راه را در برابر گم گشتگان روشن میسازند.علامه امینی(ره)، یکی از این عالمان دینی است که مصداق بارز «ورثة أُمناءُ الرُّسُل» است.
علامه امینی، تحصیلات ابتدایی و سطوح عالی را در زادگاه خود تبریز به پایان رساند و برای تکمیل تحصیلات عالی خود در رشتههای فقه و اصول و کلام و دیگر علوم اسلامی، به نجف رفت و در آن مرکز علمی شیعه، از محضراستادان بزرگ بهره برد. علامه امینی، پس از خوشه چینی از معارف اسلامی و علوی، به تبریز بازگشت و به ارشاد خلق و روشنگری پرداخت.افزون بر این، او همه روزه، بخشی از اوقاتش را صرف مطالعه و تحقیق و تألیف میکرد که ثمره این تلاش، تفسیر فاتحه الکتاب بود. دیری نپایید که ارادت و عشق علامه امینی به امام علی(ع) و اهلبیت، او را به سوی مرکز قداست و عظمت، یعنی نجف اشرف کشانید تا در آنجا از سرچشمه علوم سیراب شود. از این رو، ایشان در نجف ساکن شد و در محضر اساتیدی چون آیت الله کمپانی، مجاهد، حائری یزدی، کاشف الغظا و... در فلسفه و کلام و فقه و اصول و اجتهاد به مرتبه والیی دست یافت.[61] او با درک والای خویش و زمانشناسی بیبدیلش، جاودانه شد.
«الغدیر» شاهکاری سترگ
خدمات علامه امینی به امت اسلام و به ویژه شیعیان، بسیار اهمیت دارد. ایشان با نگاشتن
کتابهایی در موضوعهای کلام وفقه و تفسیر و تاریخ، خردمندی و فرزانگی و هنرمندی و نبوغ خود را ظاهر کرد. در کنار انی مجاهدتهای علمی و فرهنگی بود که علامه امینی، «الغدیر»، شاهکار سترگ خویش را پدید آورد.
«الغدیر» را میتوان با رسالتی عظیم، اثری تحول زا، در معبد مقدس حماسه و دفاع و مرزبانی و فراداشت مشعل جاوید ولایت، دفاع نامه جانشینان رسول خدا0ص) دانست. «الغدیر» در واقع دایره المعارف اسلام است که ثمره عمر علامه امینی به شمار میرود. علامه امینی، برای تحقق آرمان و اهداف مقدس خویش، چهل سال از عمر پر برکت خویش را در زوایای
کتاب خانههای اسلامی کشورهای گوناگون سپری کرد و از تمام لذایذ دنیوی چشم پوشید.
«الغدیر»، برهان صدیقین
کتاب گرانسگ «الغدیر»، در واقع دانشنامه امامت و ولایت علوی است. این مجموعه عظیم و بی مانند، گزارش مستند رویداد غدیر خم، بر اساس منابع روایی، تفسیری، تاریخی و ادبی اهل سنت است. این
کتاب که حاصل سالها پژوهش است، از یک سو دربردارنده آیات قرآنی و احادیث نبوی پیرامون ولایت و امامت علوی و اذعان و اعتراف همه اصحاب و تابعان وگواهی همه محدثان، راویان، متکلمان، مفسران، ادیبان، شاعران و نویسندگان مسلمان به رویداد غدیر خم و امامت علی(ع) است. از دیگر سو، به تبرئه تشیع امامیه از زندان اتهام تاریخی پارهای از محدثان و متکلمان و مورخان متعصب جاهل یا مغرض و وابسته به خلافت غصب و قدرتهای سیاسی حاکم بر هر عصر و نسل پرداخته است. این
کتاب استدلالی، با قلمی شیوا، آفتاب حقیقت را از پس ابرهای تیره وتار جهل و جور و جعل، نمایان کرده است. این اثر جاودانه در دنیای اسلام، کاری خلاقانه و نوآوری بزرگ به شمار میآید که تنها از افکار نورانی و دلهای خالص و پویسته به منابع وحی الهی سرچشمه میگیرد.
دیگر آثار علامه امینی
از علامه امینی آثار بزرگ دیگری وجود دارد که عبارتند از:
شهداء الفضیله
سیرتنا و سنتنا
کامل الزیارات ابن قولویه
ادب الزائر
اعلام الانام فی معرفة الملک العلام
تفسیر آیه «ماتورینا امتنا الثنتین»
تفسیر آیه «و کنتم ازواجاً ثلاثه»
تفسیر سوره حمد
تفسیر سوره «ولله الاسماء الحسنی»
ثمرات الاشعار
حاشیه بر رسائل شیخ انصاری
رساله در حقیقت زیارات
رساله در علم درایه
رساله در نیت
ریاض الانس
العترة الطاهرة فی
کتاب العزیز
المیثاق الاول[62]
چراغ راه
آیت الله جعفر سبحانی
کتاب «الغدیر»، بیت القصیده آثار علامه امینی است. اقیانوسی است در موضوعات مختلف. یکی از مباحث مهم
کتاب الغدیر، محاکمه مورخان است؛ محاکمهای علمی با استناد به قرآن و حدیث. الغدیر، منادی وحدت حقیقی است.
استاد علی دوانی(ره)
علامه امینیة، با هیبت بودو بلند قامت.در اولین برخورد، انسان مجذوبیش میشد. شبها دیدن او در حرم علی(ع)، عالمی داشت. شبها در حرم چنان گریه میکردکه همه را به گریه میانداخت.
یکی از نویسندگان لبننی خطاب به علامه امینی چنین گفته است: شما تمام گوهرهای دریاها را یکجا در الغدیر جمع کردهاید. کاری کرده اید که باید گروهی از دانشمندان آن را انجام دهند. چطور شما توانسته اید به تنهایی این کار را بکنید؟
آیت الله جناتی
علامه امینی، از تواضع و فروتنی فوقالعادهای برخوردار بود. در مجالس، تا لیل قطعی نداشت، چیزی را بیان نمیکرد. سعی میکرد نظراتش را بر اساس احادیث معتبر تثبیت نماید.
دکتر ابوالقاسم گرجی
مرحوم علامه امینی، بزرگ ترین خدمت را درعالم اسلام به مذهب تشیع انجام داده است که همان اثبات تواتر حدیث غدیر است. او مردی بسیار بزرگوار، متعصب و عالم در مساله دین ومذهب بود.[63]
شهید مرتضی مطهری
نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی، از این نظر است که اولا منطق مستدل شیعه را روشن میکند و ثابت میکند که گرایش مسلمانان به تشیع، برخلاف تبلیغات زهرآگین عدهای، مولود جریانهای سیاسی یا نپادی نبوده است. ثانیاً ثابت میکندکه پارهای از اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است، به کلی بی اساس و دروغ است. ثالثاً شخص شخیص امیرالمومنین علی(ع) را که مظلومترین و مجهول القدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و میتواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی میکند.[64]
خروش حماسه
سترگ مردی از قبیله خوبیان بود؛ ایستاده بر ستیغ ایمان، با قامتی استوار. مردی از تبار خورشید، مردی از جنس نور، مردی از غدیر؛ با مشعل جاوید ولایت در دست، برافراز جادههای پرپیچ و تاریک تاریخ ایستاد، و چه مردانه ایستاد و چه قهرمانانه ایستاد!
گل وجودش، تشنه نور ولایت بود. پروانهوار، هستی خویش را به سوی عشق نهاد.
او امین بود و امانتدار کلام رسول خدا(ص)، که زیر خروارها غفلت و عناد و تعصب و جهل قبیلگی، گم گشته بود. امینی، بسان همه عالمان راستین و زمانشناس و اندیشهوران علوی، در شبی که سرمای جهل و ظلمت، میرفت تا امت اسلام را به ورطه نابودی بکشاند و سرود چشمههای نور را کور کند؛ عبای خویش را بر دوش کشید و بر سفره درد امت، گذر کرد. چشمان بی رمق امت، در جستوجوی چراغی بود؛ نوری که او را به روشنایی علم و داد برساند. نگاه ژرفش، مهمان جادههای مهآلود شد و مسافران بیساربان را دید که در گمراهی خویش دست و پا میزنند. بانگ بانگ نماز برداشت. کبوتر حرم، چلچراغ ولایت را به گمگشتگان نشان داد و بر شاخههای باد نشست. رو به سوی وادی عشق، از جایگاه سیمرغ خبر داد. با کلام آهنگین خویش، مرزهای سیمینِ شهر غدیر را ترسیم کرد. او قاصد سحر بود و راز عشق را بر زبان جاری میکرد و میخواست درهر ولایتی، نهال ولایت را بارور سازد.[65]
علامه امینی میفرماید: وقتی «الغدیر» را مینوشتم، خیلی مایل بودم
کتاب «الصراط المستقیم» را هم ببینم. شنیده بودم نسخه خطیاش در نجف اشرف، نزد شخصی است؛ خیلی مایل بودم ایشان را ببینم و تقاضا کنم
کتاب را امانت بدهندکه مطالعه کنم و سپس برگردانم.
یک شب، آغاز مغرب که میخواستم به حرم مطهر مشرف شود، دیدم همان شخص با یکی دو نفر از علما، در ایوان مطهر نشسته ومشغول صحبت است. خدمت ایشان رفتم و بعداز احوالپرسی، تقاضای خود را اظهار کردم. عذرهایی آورد. من گفتم: «اگر میخواهی،به من امانت ده و اگر نمیشود، به بیرونی منزلت میآیم وهمان جا مطالعه میکنم و اگر این را هم قبول ندارید، در دالان منزلت مینشینم و مطالعه میکنم».
گفتند: «خیر، نمیشود». سرانجام آن شخص گفت: «شما هیچ گاه این
کتاب را نخواهید دید.» علامه امینی فرمودند: «مثل آن که آسمان را بر سر من زدند (نه از آن جهت که او قبول نکرد؛ بلکه از مظلومیت آقا امیرالمؤمنین علی(ع)، به حرم مشرف شدم و خطاب به آن حضرت عرض کردم: «چقدر شما ملومید! یکی از ارادتمندان و شیعیان شما کتابی را در فضایل و حقانیت شما نوشته است و یکی از ارادتمندان وخدمتگزاران شما هم میخواهد بخواند و به دیگران برساند. این
کتاب، نزد یکی از شیعیان و اراتمندان شما و در محیط شیعیان شماست و در کنار قبر مطرهش؛ اما باز هم او از این کار ابا دارد. به راستی که ظملوم تاریخ و قرنهایی».
آن مرحوم فرمودند: «حال گریه عجیبی داشتم؛ به طوری که تمام بدنم تکان میخورد. ناگهان در قلبم افتاد که «فردا صبح به کربلا برو!» به مجرد خطور این خطاب در قلبم، دیدم حال بکا از میان رفته و یک شادابی مرا گرفت است. هر چه به خودم فشار آوردم به آن حال خوش و گریه و درد دل ادامه بدهم، دیدم هیچ نمیتوانم و به کلی آن حال رفته و تنها یک مطلب در دل من جایگزین شده است «به کربلا برو!» از حرم مطهر به منزل آمدم». صبح به اهل منزل گفتم: «قدری صبحانه به من بدهید، میخواهم به کربلا بروم» گفتند: «چرا وسط هفته میروید و شب آدینه نمیروید؟»
گفتم: «کاری دارم.» به کربلا رفتم ویکسره به حرم مطهر حسینی مشرف شدم. در حرم مطهر به یکی از آقایان محترم اهل علم برخوردم. خیلی محبت و احوالپرسی کردند. گفتند: «آقای امینی! چه عجب، وسط هفته به کربلا آمدهاید؟»
زیرا رسم علما آن بودکه پنجشنبهها مشرف شوند تا زیارت شب آدینه را درک کنند.
گفتم: «کاری داشتم!» گفت: «آقای امینی، ممکن ست از شما خواهشی کنم؟» گفتم: بفرمایید! گفت: «تعدادی
کتاب نفیس از مرحوم والد باقی است که بدون استفاده مانده و تقریبا محبوس است؛ بیایید ببینید، اگر چیزی به درد شما میخورد، به صورت امانت ببرید و بعد برگردانید.» گفتم: کی بیایم؟ گفت: «من امروز
کتابها را بیرون میآورم و آماده میکنم؛ جناب عالی فردا صبح برای صرف صبحانه به منزل ما تشریف بیاورید. هم صبحانه صرف کنید و هم
کتابها را ملاحظه بفرمایید.» قبول کردم و رفتم. مقدار بیست و چند جلد
کتاب روی هم گذاشته بود. من تا نشستم دست دراز کردم و اولین
کتاب را که برداشتم، دیدم نسخهای بسیار پاکیزه، نفیس و جلد شده از
کتاب «صراط مستقیم» است. حالت گریه شدیدی به من دست داد. صاحبخانه علت را جویا شد. من قضیه
کتاب را در نجف نقل کردم. ایشان هم ازلطف الهی به گریه افتادند،
کتاب مذکور و چند جلد
کتاب نفیس دیگر را به امانت دادند و مدت سه سال نزد من بود تا بعد از به انجام رسیدن کارم به شخص مذکور بازگرداندم.[66]
علامه امینی و بی نیازی از خلق
تهیه و تنظیم:
علامه امینی، از روز اول که به نجف آمدند، تصمیم گرفتند به وجوه شرعیه و سهم امام(ع)، و یا سایر وجوهات دخالتنکرده و از آن راه امرار معاش نکنند. میفرمودند: «من هنگامی که به نجف آمدم، یک مقداری پول داشتم، بعد اتمام شد و در نجف رسم بود افرادی که از هر شهری میآمدند، اسامی آنها به وسیله نماینده آن شهر یادداشت میشد تا اگر پولی از آن شهر برای آقا فرستاده شد، بین طلاب آن شهر تقسیم گردد. این آقا آمد پیش من و به من گفت: من اسم شما را نوشتم و شما از ماه آینده این قدر از من حقوق میگیرید. ولی شما بایستی از یکی از این مراجع اجازه بگیرید که به این مرحله رسیده اید که میتوانید صرف وجوهات نمایید.
من از این موضوع خیلی ناراحت شدم و به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع)، مشرف شدم و عرض نمودم یا علی! من آمدهام در جوار شما درس بخوانم، مرا به این و آن محتاج مکن! اگر میتوانی مرا بپذیری و قبول کنی و تأمین نمایی من هم میمانم و شما را خدمت میکنم. ایشان فرمودند: از آن لحظه تا هنگام بازگشت از نجف حقوق شرعیه و وجوهات از کسی نگرفتم.[67]
کتابستان
1. مهدی لطفی، علامه امینی: جرعه نوش غدیر، قم، نسیم حیات، 1379.
2. اجلاس حوزه و تبلیغ، یادنامه علامه امینی، قم، دبیرخانه دومین اجلاس حوزه و تبلیغ، 1379.
3. محمدرضا حکیمی، حماسه غدیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
4. علیرضا سیدکباری، علامه امینی مصلح نستوه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر، 1372.
5. مهدی لطفی، علامه امینی جرعه نوش غدیر، به ضمیمه جرعههایی از الغدیر، قم، انتشارات انصاری، 1379.
6. یادنامه علامه امینی: مجموعه
مقالات تحقیقی، به اهتمام جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران، انجام
کتاب، 1361.
پی نوشت:
[61]. علامه امینی و الغدیر، عبدالحسین امینی،
کتاب هفته، شماره 251، تیرماه 1384، ص 6.
[62]. علامه امینی و الغدیر،
کتاب هفته، همان.
[63]. علی شیرین، الغدیر و علامه امینی از منظر صاحب نظران حوزان و دانشگاه، راه مردم، 12/4/1385.
[64]. علامه امینی و الغدیر،
کتاب هفته، همان.
[65]. با الهام از علامه امینی مصلح نستوه، علی رضا سیدکباری، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382.
[66]. 320 داستان از معجزات و کرامات امام علی(ع)، عباس عزیزی، قم، سلسله، 1378، صص 342 ـ 344.
[67]. همان، ص 252.