خواجه نصیرالدین طوسی
ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن توسی مشهور به خواجه نصیرالدین (زادهٔ ۵ اسفند ۵۷۹ در توس - درگذشتهٔ ۱۱ تیر ۶۵۳ در بغداد) شاعر، همهچیزدان، فیلسوف، متکلم، فقیه، ستارهشناس، اندیشمند، ریاضیدان، منجم، پزشک و معمار ایرانی سده هفتم است. کنیهاش «ابوجعفر» و به القابی چون «نصیرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت دارد.
فعالیتهای علمی
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاههای کلامی شیعه را در
کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او رصدخانه مراغه را ساخت و در کنار آن کتابخانهای بوجود آورد که نزدیک به چهل هزار جلد
کتاب در آن بودهاست. او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانشهای ایران پیش از مغول به آیندگان شد.
وی یکی از گسترش دهندگان علم مثلثات است که در قرن ۱۶ میلادی
کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید
زندگینامه
خواجه نصرالدین طوسی یکی از سرشناسترین و متنفذترین شخصیتهای تاریخ جریانهای فکری اسلامیست. علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت طبیعی را نزد داییاش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته آوازه یافت.
وی در زمان حمله مغول به ایران در پیش ناصرالدین، محتشم قهستان، به کارهای علمی خویش مشغول شد. در همین زمان اخلاق ناصری را نوشت. پس از مدتی به نزد اسماعیلیان در دژ الموت نقل مکان کرد، اما پس از یورش هلاکوی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(۶۳۵ ه. خ) هلاکو نصیرالدین را مشاور و وزیر خود ساخت، تا جایی که هلاکو را به تازش به بغداد و سرنگونی عباسیان یاری نمود.
خواجه نصیر الدین توسی در ۱۸ ذی الحجه ۶۷۲ هجری قمری وفات یافت، و در کاظمین دفن گردید.
زادگاه و تولد
دربارهٔ زادگاه خواجه نصیرالدین توسی اختلاف است بعضی
کتابها و منابع پدر وی را «شیخ وجیه الدین محمد بن حسن» از بزرگان و دانشوران قم میدانند اما در بعضی منابع وی را زاده روستای جهرود ساوه میدانند که به همراه خانواده برای زیارت امام هشتم شیعیان به مشهد عازم میشود و پس از زیارت، در هنگام بازگشت به علت بیماری همسرش، در یکی از محلههای شهر توس مسکن میگزیند؛ و پس از چندی به درخواست اهالی محل علاوه بر اقامهٔ نماز جماعت در مسجد، به تدریس در مدرسه علمیّه مشغول میگردد.
خواجه طوسی در ایام اقامت پدر در آنجا در پانزدهم جمادیالاول سال ۵۹۸ ق، متولد گردید؛ و پدرش با تفأل به قرآن کریم او را «محمد» نامید.
تحصیل
تمبری به فراخور هفتصدمین سالگرد درگذشت خواجه نصیر طوسی. روز پنج اسفند در ایران روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی و روز مهندس نامگذاری شدهاست.
روزهای کودکی و نوجوانی خواجه توسی در شهر توس سپری شد. وی در این روزها پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و پارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت.
پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» که از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت. سپس با راهنمایی پدر در محضر «کمال الدین محمد حاسب» که از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که استاد آهنگ سفر کرد
و آوردهاند که وی به پدر او چنین گفت: من آنچه میدانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اکنون سؤالهایی میکند که گاه پاسخش را نمیدانم!
پس از چندی دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» که تبحر ویژهای در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به توس آمد و خواجه در نزد او به کسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونهای که به او توصیه کرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت کند.
او در شهر توس و به دست استادش «نصیر الدین عبدالله بن حمزه» لباس عالمان دین را بر تن کرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد مفتخر شد.
خواجه سپس به نیشابور پای نهاد و به توصیه دایی پدر به مدرسه سراجیه رفت و مدت یک سال نزد سراج الدین قمری که از استادان بزرگ درس خارج فقه و اصول در آن مدرسه بود، به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد فریدالدین داماد نیشابوری - از شاگردان امام فخر رازی -
کتاب «اشارات ابن سینا» را فرا گرفت. پس از مباحثات علمی متعدد فرید الدین با خواجه، علاقه و استعداد فوق العادة خواجه نسبت به دانش اندوزی نمایان شد و فریدالدین او را به یکی دیگر از شاگردان فخر رازی معرفی کرد و بدین ترتیب نصیرالدین طوسی توانست
کتاب «قانون ابن سینا» را نزد «قطب الدین مصری شافعی» به خوبی بیاموزد.
وی علاوه بر کتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷) نیز بهرهمند شد.
خواجه که در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال کسب علوم و فنون بیشتر بود، او پس از تحصیل در نزد دانشمندان نیشابور به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهان الدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به اصفهان کرد امّا در بین راه، پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر قم رو کرد.
توسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه» را از محضر «معین الدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان ابن ادریس حلی و ابن زهره حلبی) فرا گرفت؛ و در سال ۶۱۹ ق. از استاد خود اجازهٔ نقل روایت دریافت کرد. آن گونه که نوشتهاند خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه و علامه نیز در مقابل، درس حکمت نزد خواجه آموختهاست. «کمال الدین موصلی» ساکن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود که علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت و بدین ترتیب پژوهشگر توسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به خراسان کرد.
خواجه توسی در قلعههای اسماعیلیان
اسماعیلیه فرقهای از شیعیان است که به باور پیروانش اسماعیل فرزند جعفر صادق جانشین اوست. این گروه پس از مدتها در سال ۴۸۳ ق. به دست حسن صباح در ایران رونقی دوباره یافتند و پس از چندی، گرایشهای شدید سیاسی پیدا کرده، فعالیتهای خود را گسترش دادند. قلعه الموت در حوالی قزوین پایتخت آنان بود و علاوه بر آن قلعههای متعدد و استواری داشتند که جایگاه امنی برای مبارزان سیاسی بهشمار میرفت و دستیابی بر آنها بسیار سخت بود.
خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سکونت در قائن، به دعوت «ناصر الدین عبدالرحیم بن ابی منصور» که حاکم قلعه قهستان بود و نیز مردی فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و آزادانه و با ارج ویژه در آنجا زندگی کرد. او در مدت اقامت خود
کتاب «طهارة الاعراق» نگاشت..
. نصیرالدین طوسی حدود ۲۶ سال در قلعههای اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظهای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات ابن سینا»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و «اخلاق ناصری» و چند
کتاب و رسالة دیگر را تألیف کرد.
کتاب روضه التسلیم و مطلوب المومنین؛ تولی و تبری از جمله آثاری است که به فرمان امام اسماعیلی در الموت نوشته است. (۱–۱) خواجه در پایان
کتاب شرح اشارات مینویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشتهام که سختتر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزئی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت؛ و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمیآمد که دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود…»
از همکاران خواجه در الموت میتوان به حسن محمود کاتب یا حسن صلاح منشی بیرجندی اشاره کرد که همراه خواجه از قهستان به الموت آمده بود وی در طول روز آنچه را که خواجه تدریس میکرد مکتوب میکرد و برداشت خویش را در اوقات فراغت به صورت شعر بیان کردهاست. دیوان اشعار وی دیوان قائمیات نام دارد.
خواجه توسی و هلاکوخان مغول
از آنجا که وجود اسماعیلیان حاکمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر میانداخت هلاکوخان در سال ۶۵۱ ق. با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد. حاکم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم کامل قلعه، از مغولان اطاعت کرد و چندی پس از آن در سال ۶۵۶ ق. تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد و بدین سان خواجه نصیر بزرگترین گام را در جلوگیری از جنگ و خونریزی و قتلعام مردم برداشته، از این رو نزد خان مغول ارج و موقعیت ویژهای یافت.
برخی گفتهاند هلاکو به جز خواجه نصیرالدین طوسی و دو پزشک دیگر، رکن الدین و همه همراهان وی را به قتل رساند و زندهنگهداشتن خواجه نصیر به دلیل آن بود که هلاکو از جایگاه علمی و فکری او مطلع بود.
هلاکو بدون اجازه خواجه هیچ تصمیمی نمیگرفت، هیچ سفری نمیرفت و هیچ حکمی نمیداد. هلاکوخان همچنین در گشایش بغداد و کشتن واپسین خلیفهٔ عباسی، از نظرهای خواجه توسی بهره گرفت.
مستعصم (آخرین خلیفه عباسی) در دوران حکومت خود علاوه بر لهو و لعب، به خونریزی مسلمانان پرداخت. عدهای از شیعیان بغداد به دست پسرش (ابوبکر) به خاک و خون کشیده شدند و اموالشان به غارت رفت. مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین توسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه خویش دارد
تأثیرات و یادگارها
پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت هشتصد و دوازدهمین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در تارنمای خود گذاشت.
تمبر یادگار خواجه نصیرالدین طوسی در جمهوری آذربایجان منتشره در سال ۲۰۰۹ میلادی
یک دهانه آتشفشانی ۶۰ کیلومتری در نیمکره جنوبی ماه به نام خواجه نصیرالدین طوسی نامگذاری شدهاست. یک خرده سیاره که توسط ستارهشناس روسی نیکلای استفانویچ چرنیخ در ۱۹۷۹ کشف شد نیز به نام وی نامیده شدهاست.
دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در تهران و رصدخانه شامخای در جمهوری آذربایجان نیز به نام او نامگذاری شدهاند.
در سال ۲۰۱۳ میلادی، پایگاه جستجوگر گوگل، به مناسبت هشتصد و دوازدهمین سالگرد تولد خواجه نصیرالدین طوسی، تصویری از وی در تارنمای خود گذاشت که در کشورهای عربی قابل دسترسی بود. به گفته بیبیسی، در این عکس بر ایرانیتبار بودن این دانشمند تأکید شده بود که واکنشهایی را در کشورهایی عربی در پی داشت.
در ایران روز ۵ اسفند سالروز تولد خواجه نصرالدین طوسی را روز مهندسی نامگذاری شدهاست.
شاگردان
جمالالدین حسن بن یوسف مطهر حلی (علامه حلی، درگذشته ۷۲۶ ق) او از دانشوران برزگ شیعه بود که آثار گرانسنگی از خود به جای نهاد. وی شرحهایی نیز بر کتابهای خواجه نگاشت.
کمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (ابن میثم بحرانی، درگذشته ۶۷۹ ق. یا ۶۹۹ ق) او حکیم، ریاضیدان، متکلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده کردند. وی گرچه در رشته حکمت زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وی بهرهمند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر نهجالبلاغه نوشته که به شرح نهجالبلاغه ابن میثم معروف است.
محمود بن مسعود بن مصلح کازرونی (قطبالدین شیرازی، درگذشته ۷۱۰ ق) او از شاگردان ممتاز خواجه است وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر کرد و علم هیئت و اشارات ابوعلی را از محضر خواجه نصیر فرا گرفت. قطبالدین کتابهایی در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشتهاست.
کمالالدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (ابن فوطی، درگذشته ۷۲۳ ق) او مذهب حنبلی داشت و معروف به ابن الفُوَطی بود. این دانشمند مدت زیادی در محضر خواجه علم آموختهاست. وی از تاریخنویسان معروف سده هفتم است و کتابهای معجمالآداب، الحوادثالجامعه و تلخیص معجمالالقاب از آثار اوست.
سید رکنالدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ ق) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرحهایی بر کتابهای استاد خویش نوشته و علاوه بر تواضع و بردباری، از ارجی افزون برخوردار بودهاست. وی در تبریز به خاک سپرده شدهاست.
برخی دیگر از شاگردان خواجه نصیر عبارتند از:
ابراهیم حموی جوینی
اثیرالدین اومانی
مجدالدین طوسی
مجدالدین مراغی
آثار
زندگی او بر پایه دو هدف اخلاقی و علمی بنا نهاده شده بود. او در بیشتر زمینههای دانش و فلسفه، تالیفات و رسالههایی از خود به یادگار گذاشته که بیشتر عربی هستند، اما ۲۵ درصد نوشتههای وی به زبان پارسی بودهاند.
خواجه نصیرالدین طوسی برخلاف ابن سینا اقدامی برای ترجمه لغتهای عربی و به وجودآوردن اصطلاحات پارسی به جای اصطلاحات عربی نکرد و همان واژههای رایج روزگار خود را در آثار پارسی به کار برد.
از معروفترین آثار او به پارسی، «اساس الاقتباس» و «اخلاق ناصری» را میتوان یاد کرد. وی در اخلاق ناصری رستگاری راستین انسانها را در «سعادت نفسانی»، «سعادت بدنی» و «سعادت مدنی» میداند و این نکته نشان میدهد که خواجه در مسایل مربوط به بهداشت جسمانی و روانی هم کارشناس بودهاست.
خواجه نصیر حدود یکصد و نود
کتاب و رسالهٔ علمی در موضوعات متفاوت به رشتهٔ تحریر درآورد. که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میشود:
تجرید الاعتقاد: که در موضوع کلام نگاشته شده و به دلیل اهمیت فوقالعاده آن مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و شرحهای بسیاری پیرامون آن نوشته شدهاست.
شرح اشارات بوعلی سینا: این
کتاب شرحی بر اشارات بوعلی سینا است.
قواعد العقاید
اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی
آغاز و انجام
تحریر مجسطی
تحریر اقلیدس
تجریدالمنطق
تلخیص المحصل
اساس الاقتباس
زیج ایلخانی
آداب البحث
آداب المتعلمین
روضةالقلوب
اثبات بقاء نفس
تجرید الهندسه
اثبات جوهر
جامع الحساب
اثبات عقل
جام گیتی نما
اثبات واجب الوجود
الجبر و الاختیار
استخراج تقویم
خلافت نامه
اختیارات نجوم
رساله در کلیات طب
ایام و لیالی
علم المثلث
الاعتقادات
شرح اصول کافی
صورالکواکب
تعدیل المعیار فی نقد تنزیل الافکار
تصورات یا روضةالتسلیم
رساله تولا و تبری
فعالیتهای شاخص علمی
فلسفه مشائی
خواجه نصیر کوشید تا با پاسخ به انتقادات متکلمین اشعری بخصوص محمد غزالی و فخر رازی، از فلسفه مشائی دفاع کند و با شرح و بسط آرای فلسفی ابن سینا به آن قوتی مجدد ببخشد.
کلام شیعه
خواجه نصیر با استفاده از آرای فلسفی ابن سینا کلام شیعه را بر برهانهای عقلی مبتنی کرد. اثر وی به نام تجرید الاعتقاد یکی از مهمترین متون کلامی شیعه است که شرحهای متعددی بر آن نگاشته شدهاست.
کتاب تجرید العقائد یکی از نوشتههای پرتاثیر خواجه در دانش کلام است. این
کتاب سهم عمدهای در تحول علم کلام داشتهاست و به مدت چند قرن متوالی به عنوان متن معیار محسوب میشده است. گفته شدهاست که بسیاری از مکاتب فلسفی همچون مکتب شیراز، نوآوریهای خویش را با توجه به متن این
کتاب آشکار کردهاند. در مکتب فلسفی اصفهان تا اندازهای این
کتاب در حاشیه قرار گرفت و بیشتر به عنوان متنی کلامی ملاحظه شد. کلام فلسفی هم در میان شیعیان و هم در میان اهل سنت مورد توجه بودهاست چنانکه
کتاب طوالع قاضی بیضاوی و مواقف عضدالدیم ایجی نظایر
کتاب تجرید در میان اهل سنتاند.
مثلثات
در
کتاب شکل القطاع مثلثات را برای اولین بار به عنوان دانشی مستقل معرفی کرد و آن را در پیشگفتار علم نجوم معرفی میکند و قوانین اساسی برای حل مثلثات مسطح و کروی مطرح میکند.
فیزیک
در
کتاب تجریکالکلام دربارهٔ نور و با تکیه بر نظریهٔ ذره مطالبی را عنوان میکند که فوقالعاده اهمیت دارد.
در
کتاب البصائر نوشتهٔ اقلیدوس وی انتشار صوت را به امواج آب تشبیه میکند و به آن پرداخته است.
وی در نحوهٔ استفاده از ساعت آفتابی نوآوری جدیدی برای رصد کردن به خرج دادهاست که این نوآوری در علم ستارهشناسی ارزشمند است.
نجوم
خواجه نصیرالدین طوسی «زیج ایلخانی» را از روی رصدهای انجامشده در رصدخانهٔ مراغه تدوین کردهاست. زیج ایلخانی سدهها از اعتبار خاصی در بسیاری از سرزمینهای آن زمان -از جمله در چین- برخوردار بودهاست و در سال ۱۳۵۶ میلادی (۳۰۰ سال پس از مرگ طوسی) ترجمه و در اروپا منتشر شد. قدیمیترین نسخهٔ این زیج در کتابخانهٔ ملی پاریس نگهداری میشود.
تأثیر خواجه در علم کلام
دو قرن پیش از خواجه، تحولات کلامی بنوعی با ابوالحسین بصری آغاز شد و فخر رازی در
کتاب محصل این رویکرد را ادامه داد. ابوالحسین بصری که از شاگردان قاضی عبدالجبار معتزلی بود از پیروان بهشمی بود. بصری تحت تأثیر اموزههای فلسفی در برخی آموزههای معتزلی تجدید نظرهایی را آغاز کرد که همزمان با تدوین آثار این سینا در خراسان همراه شد. تأثیر نظرات فلسفی و شهرت آنها بیشتر به خاطر کتب غزالی یعنی مقاصد الفلاسفه و تهافت بود که باعث شهرت آرای فلسفی ابن سینا در میان متکلمان شد. مکتب ابوالحسین بصری توسط یکی از شاگردانش به نام ملاحمی گسترش یافت. اندیشههای فخر رازی و ملاحمی و بصری تأثیر بسزایی در فلسفی شدن کلام شیعه داشتند
متکلمان امامی همچون سدیدالدین حمصی نیز در اواخز سده ششم هجری با آموزههای بصری آشنا شدند و از وی تأثیر پذیرفتند. در واقع میتوان گفت که خواجه با سه سنت آشنا بود. نخست سنت ابوالحسین بصری که در برخی آثار خواجه تأثیر واضحی دارد. دیگر سنت فلسفی ابن سینا و شارحان وی در خراسان قرار داشت؛ و سنت رواج نظرات فخر رازی و تأثیری پذیری خواجه از وی بود. بیشتر کتب کلامی و فلسفی فخر در زمان خواجه در خراسان رایج بودهاست.
نمونهای از اشعار علمی
خواجه نصرالدین برای آسانتر کردن علوم برای دانشجویان بعضی از مباحث علمی را به صورت شعر (نظم) بیان میکرد.
فرق بین دال و ذال معجم
آنانکه به پارسی سخن میرانند در موضع دال - ذال را ننشانند
ماقبل وی ار ساکنِ جز وای بوذ دال است و گرنه ذال معجم خوانند
تشریح ۷ پردهٔ چشم و سه گونه آب که در آنهاست
کرد آفریدگار تعالی به فضل خویش چشمت به هفت پرده و سه آب منقسم
صلب و مشمیه و شبکه، زجاجیه و جلید پس عنکبوت و بیض و عنب، قرن و ملتحم
وفات
تاریخ وفات او هیجدهم ذیقعده سال ۶۷۳ ق. است؛ و در حرم کاظمین و پایین پای دو امام مدفون شد. بنا به وصیتش بر روی سنگ مزارش این آیه قرآن را نگاشتند. «و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید» = «و سگشان (به حالت پاسبانی) دو دست خویش بر درگاه (غار) گشاده بود».
مذهب
بر اساس آثار خواجه نصیر در مسلمان و شیعه بودن او تردیدی نیست. اما در اینکه آیا او در ادوار مختلف زندگیش شیعه امامی یا شیعه اسماعیلی بوده نزد مورخین اختلافاتی وجود دارد. از این لحاظ زندگانی خواجه را میتوان به سه بخش تقسیم کرد.
او به باور اکثر تاریخ نویسان در ابتدای زندگی و قبل از پیوستن به اسماعیلیان شیعه امامی بودهاست. در عین حال، عدهای این احتمال را که او در یک خانواده شیعی اسماعیلی به دنیا آمده باشد منتفی ندانستهاند.
خواجه بین سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۴ به قلاع اسماعیلیه وارد شد. نظر نویسندگان دربارهٔ علت ورود خواجه به قلاع مختلف است. گروهی قائلند که خواجه به اجبار نزد اسماعیلیان رفتهاست،و در مقابل، عدهای برآنند که او با میل خود نزد آنان رفته و با این حال پس از اینکه تصمیم گرفت از پیش آنان برود به وی اجازه ندادند و او را محبوس کردند.
گروهی نیز معتقدند که او در تمامی دوران حضورش در میان اسماعیلیان آزادی کامل داشت و میتوانست بدون درد سر عقاید مخالف خود را ابراز کند.
در طی حدود ۳۰ سال اقامت در قلاع اسماعیلیه در مورد مذهب خواجه طوسی نظرات گوناگونی وجود دارد. به بیان حمید ملک مکان «فعالیتهای علمی متعدد،
کتابها و رسالههایی که وی در زمینههای مختلف نوشته، و نیز مدت طولانی ای که با اسماعیلیان زندگی کرده و با آنان حشر و نشر داشتهاست، عامل مهمی در اختلاف آرا و اقوال دانشمندان و نویسندگان دربارهٔ وی شدهاست.»
از طرفی «علمای اثناعشری که خواجه را امامی میدانند مصرانه منکرند خواجه به کیش اسماعیلی درآمده بوده و صحت انتساب رسالات اسماعیلی بدو را که در میان اسماعیلیان محفوظ ماندهاست، انکار میکنند.»
برخی از آنها با قبول انتساب این رسالات به او آنها را محصول تقیه خواجه برای حفظ جان خود در دوره اسارت میدانند. این نظر با تغییر مقدمه اخلاق ناصری منتسب به خواجه تقویت میشود، چرا که در آنجا تصریح میکند که «به حکم اضطرار بر اسماعلیان وارد شده و مقدمه
کتاب را بر طبق عقیده آنان، نه اهل شریعت و سنت نگاشته است.»
عدهای هم بر این باورند که خواجه در این دوران واقعاً تحت تأثیر عقاید اسماعیلیان قرار گرفته و به کیش ایشان روی خوش نشان داده بود.
نزد مورخین تردیدی نیست که پس از سال ۶۵۴ و سقوط دولت اسماعیلی نزاری تا پایان عمر، خواجه نصیرالدین به مذهب شیعی دوازده امامی زندگی کرد. او در این مدت مهمترین
کتابهای کلامی خود را بر طبق این آیین نوشت که از جمله آنها میتوان تجرید العقاید، قواعد العقاید، فصول و امامت را نام برد.
وصیت او مبنی بر دفن پیکرش در پایین پای موسی کاظم و محمدجواد (امامان هفتم و نهم شیعیان امامی) موید این مطلب است که او در هنگام مرگ به عقیده اسماعیلیه نبوده است.
خانواده
خواجه نصیر سه پسر از خود به یادگار نهاد: صدرالدّین علی، فرزند بزرگ او که همواره در کنار پدر و همگام با او بود و در فلسفه، نجوم و ریاضی بهره کافی داشت. دومین فرزندش اصیل الدین حسن نیز اهل دانش و فضیلت بود و در زمان حیاتش اغلب به امور سیاسی مشغول بود. فرزند کوچک خواجه فخر الدین محمد بود که ریاست امور اوقاف در کشورهای اسلامی را به عهده داشت.
منابع و پانویس
بادکوبهای هزاوهای، مصطفی. خواجه نصرالدین طوسی. شرکت توسعه کتابخانههای ایران، زمستان ۱۳۸۹.
Mirchandani, Vinnie (2010). The New Polymath: Profiles in Compound-Technology Innovations (in English). John Wiley & Sons. p. 300. ISBN 978-0-470-76845-7. "Nasir. al-Din. al-Tusi: Stay. Humble. Nasir al-Din al-Tusi, the Persian polymath, talked about humility: “Anyone who does not know and does not know that he does not know is stuck forever in double ..."
CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
"Tusi, Nasir al-Din al-." Encyclopædia Britannica. 2007. Encyclopædia Britannica Online. 27 December 2007 .
Arthur Goldschmidt, Lawrence Davidson. "A Concise History of the Middle East", Westview Press, 2005. Eighth edition, pg 136
Rodney Collomb, "The rise and fall of the Arab Empire and the founding of Western pre-eminence", Published by Spellmount, 2006. pg 127: "..Nasr ed-Din Tusi, the Persian, Khorasani, former chief scholar and scientist of "
Nanne Pieter George Joosse, Bar Hebraeus, "A Syriac encyclopaedia of Aristotelian philosophy: Barhebraeus (13th c.), Butyrum sapientiae, books of ethics, economy, and politics: a critical edition, with introduction, translation, commentary, and glossaries", Published by Brill, 2004. excerpt: " the famous Persian scholar Naslr al-Dln al-Tusi "
Seyyed Hossein Nasr," Title Islamic philosophy from its origin to the present: philosophy in the land of prophecy",Publisher SUNY Press, 2006. pp 167: “In fact it was common among Persian Islamic philosophers to write few quatrains on the side often in the spirit of some of the poems of Khayyam singing about the impermanence of the world and its transience and similar themes. One needs to only recall the names of Ibn Sina, Suhrawardi, Nasir al-Din Tusi and Mulla Sadra, who wrote poems alongs with extensive prose works”
James Winston Morris, "An Arab Machiavelli? Rhetoric, Philosophy and Politics in Ibn Khaldun’s Critique of Sufism", Harvard Middle Eastern and Islamic Review 8 (2009), pp 242–291. excerpt from page 286 (footnote 39): "Ibn Khaldun’s own personal opinion is no doubt summarized in his pointed remark (Q 3: 274) that Tusi was better than any other later Iranian scholar". Original Arabic: Muqaddimat Ibn Khaldūn: dirāsah usūlīyah tārīkhīyah / li-Aḥmad Ṣubḥī Manṣūr-al-Qāhirah: Markaz Ibn Khaldūn: Dār al-Amīn, 1998. ISBN 977-19-6070-9. Excerpt from Ibn Khaldun is found in the section: الفصل الثالث و الأربعون: فی أن حملة العلم فی الإسلام أکثرهم العجم (On how the majority who carried knowledge forward in Islam were Persians) In this section, see the sentence sentence where he mentions Tusi as more knowledgeable than other later Persian ('Ajam) scholars: . و أما غیره من العجم فلم نر لهم من بعد الإمام ابن الخطیب و نصیر الدین الطوسی کلاما یعول علی نهایته فی الإصابة. فاعتیر ذلک و تأمله تر عجبا فی أحوال الخلیقة؛ و الله یخلق ما بشاء لا شریک له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر و حسبنا الله و نعم الوکیل و الحمد لله.
Seyyed H. Badakhchani. Contemplation and Action: The Spiritual Autobiography of a Muslim Scholar: Nasir al-Din Tusi (In Association With the Institute of Ismaili Studies. I. B. Tauris (December 3, 1999). ISBN 1-86064-523-2. page.1: ""Nasir al-Din Abu Ja`far Muhammad b. Muhammad b. Hasan al-Tusi:, the renowned Persian astronomer, philosopher and theologian"
معرفی خواجه نصیر طوسی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی
روضه تسلیم از انتشارات میراث مکتوب با مقدمه سید جلال حسینی بدخشانی و پروفسور هرمان لندولت، تهران 1393_مقدمه دیوان قائمیات
سید حسین نصر و الیور لیمان در
کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۲
خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در گسترش تشیّع و حفظ آثار اسلامی
سید حسین نصر و الیور لیمان در
کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۴۳
سید حسین نصر و الیور لیمان در
کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۱–۵۳۲
سید حسین نصر و الیور لیمان در
کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. ۱۹۹۳. ص۵۳۳
فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، ص ۶۰۳.
احمد نعمتی. ساوه شهر باستانی. چاپ اول. انتشارات اعلاء، ۱۳۸۳. ۶۳–۶۶. ISBN 964-95422-0-5.
علامه سید نورالدین شوشتری. مجالس المومنین. ۲۰۱–۲۰۳.
مصطفی بادکوبهای هزاوهای. خواجه نصیرالدین طوسی. چاپ اول. پردیس، ۱۳۶۹.
روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۵۸۲؛ قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۳۸۱؛ مجالس المومنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۲، ص ۲۰۳؛ فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ص ۲۸۲.
روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۵۸۲؛ قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۳۸۱؛ مجالس المومنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۲، ص ۲۰۳؛ فلاسفه شیعه، شیخ عبدالله نعمه، ص ۱۷۰۱۷۴.
شرح اشارات، خواجه نصیرالدین طوسی، ج ۲، ص ۱۴۶.
جامع التواریخ، رشید الدین فضلالله، ج ۲، ص ۶۹۵؛ تاریخ مغول، ص ۱۷۳ و ۱۷۴؛ سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، محمد مدرسی زنجانی، ص ۵۰.
سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص ۵۲.
قصص العلماء، ص ۳۸.
2003ASPC..289..157B Page 157
"Nasir al-Din al-Tusi's 812th Birthday". Google. Retrieved 19 February 2013.
"In Persian نگاه عربی به خواجه نصیرالدین طوسی در گوگل". 19 February 2013. Retrieved 19 February 2013.
سید حسین نصر و الیور لیمان در
کتاب History of Islamic Philosophy. جلد اول. ISBN 0-415-25934-7. 1993. ص۵۳۸–۵۳۹
محمد معین. «نصیرالدین طوسی و زبان و ادب پارسی». مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش. ۴ (۱۳۳۵): ۳۳. بازبینیشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۳.
زندگینامه خواجه نصر الدین طوسی، وبگاه راسخون
کتابخانه دیجیتال نور
مقدمه
کتاب تلخیص المحصل، حسن انصاری، ص بیست مقدمه،1394 شمسی، میراث مکتوب با همکاری مؤسسه اسماعیلیان و مرکز علمی پژوهشهای فرانسه
بادکوبهای هزاوهای، مصطفی. خواجه نصرالدین طوسی. شرکت توسعه کتابخانههای ایران، زمستان ۱۳۸۹
Ansari, Hassan and Sabine Schmidtke, The Transmission of Abū l-Ḥusayn al-Baṣrī’sThought and Writings,
حرم کاظمین (ع)، پایگاه حوزه
زندگی خواجه نصیر الدین طوسی - مؤسسه فرهنگی آموزشی مفتاح قائم (عج)
ملک مکان, حمید. «خواجه نصیرالدین طوسی و اسماعیلیان». فصلنامه هفت آسمان (دانشگاه ادیان و مذاهب), ش. 9 (1387).
مدرس رضوی، محمد تقی. احوال و آثار خواجه. چاپ دوم. انتشارات اساطیر، ۱۳۷۰.
حسینی تفرشی، مصطفی. نقد الرجال. ج. ۴. چاپ اول. موسسه آل البیت، ۱۴۱۸ق.
مامقانی، عبدالله. تنقیح المقال فی علم الرجال. ج. ۳. چاپ قدیم. نجف اشرف:
کتاب فروشی مرتضویه، ۱۳۵۲.
دفتری، فرهاد. تاریخ و عقاید اسماعلیه. ترجمهٔ فریدون بدرهای. چاپ اول. انتشارات فروزان روز، ۱۳۷۵.
دانشپژوه، محمد تقی. مقدمهٔ اخلاق محتشمی. چاپ دوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۱. پنج.
همدانی، رشید الدین. جامع التواریخ. تهران: نشر البرز، ۱۳۷۳.
مینوی، مجتبی. مقدمه اخلاق ناصری. چاپ پنجم. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۳. ۳۰.
فرحات، هانی نعمان. نصیر الدین الطوسی و آراؤه الفلسفیة و الکلامیة. بیروت: نشر احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ ق.
مادلونگ، ویلفرد. فرقههای اسلامی. ترجمهٔ ابوالقاسم سری. تهران: چاپ اساطیر، ۱۳۷۷.
خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان؛ بنیاد دانشنامه بزرگ پارسی؛ زیر نظر احمد بیرشک
کتاب ریاضیدانان مسلمان و سیر علوم ریاضی در شرق اسلامی بقلم: غلامرضا تاتاری. صفحات۲۶۲–۲۷۰