امام جواد علیه السلام
محمد بن على بن موسى علیه السّلام (195 - 220 ه. ق)، ملقب به جواد، نهمین پیشواى شیعیان است. مدت امامت ایشان 17 سال است و با دو خلیفه عباسى؛ «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده اند.
ولادت
مطابق با گفته علامه مجلسی در محل ولادت ایشان اختلافی نیست و همگان آن را مدینه گفته اند.[۱] اما در تاریخ ولادت ایشان اختلاف است. کلینى، شیخ مفید و شیخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۲] ولی در مصباح کفعمی آمده است که: ابن عیاش گفت توقیعى توسط شیخ بزرگوار أبو القاسم (رضوان اللَّه علیه) با این جملات خارج شد: «اللهم انى اسألک بالمولودین فی رجب:محمّد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمّد المنتخب». ابن عیاش میگوید ولادت حضرت جواد(علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۳] اما چیزی که مسلم است این است که حضرت در سال 195 هجری به دنیا آمده اند[۴]
در خانواده امام رضا علیه السلام و در محافل شیعه، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مىشد. چنانکه «ابو یحیاى صنعانى» مىگوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود:«این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است»[۵]
مادر امام جواد علیه السلام
مادر آن حضرت سبیکه [سکینه] نوبیّه و به روایت دیگر خیزران بوده که او را از خانواده امّ المؤمنین ماریه قبطیه دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده اند. [۶]
حضرت موسى بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است . اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى و خواهى کرد به او مژده بده که پسرى امین ، ماءمون و مبارک برایش متولد خواهد شد او به تو خبر می دهد که تو مرا ملاقات کرده اى ، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز رسول خداست.گر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى ) برسان (19) و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانوى فضیلت دارد.اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى ) برسان [۷] و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانوى فضیلت دارد.
القاب و کنیه
مشهورترین لقب امام، «جواد» است و القاب دیگرى همچون: زکى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوکل، منتجب نیز براى آن حضرت برشمرده اند. کنیه اش ابو جعفر است که معمولا در روایات تاریخى ابو جعفر ثانى ذکر مى شود تا با ابو جعفر اول، یعنى حضرت باقر علیه السّلام اشتباه نشود.[۸]
همسران و فرزندان
همسران آن حضرت :حضرت سمانه خاتون سلام الله علیها و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانید. فرزندان ایشان :
امام علی النقی علیه السلام
ابواحمد موسی مبرقع:ایشان جد سادات رضوى است که الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زیاد هستند و بسیارى از سادات نسبشان به و میرسد.وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال 256 هق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش رقع (نقاب ) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند.
حکیمه خاتون سلام الله علیها:وى از زنان نیکوکار، اهل عبادت ، تیزهوش ،بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون مادر حضرت حجت ثانى عشر روایاتى از ایشان نقل شده است.
مادر تمام این بزرگواران سمانه خاتون سلام الله علیها بوده اند.
امامت امام جواد علیهالسلام
در سال 203 که امام رضا علیه السّلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان: در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیّر شدند. [۹]این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند.علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مى دانستند. [۱۰] به همین منظور امام با آوردن دلایلی ، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى[۱۱]
اشاره به جانشینى سلیمان از داود علیه السّلام ،هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که عبّاد و علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مىکردند. [۱۲]
نبوت یحیى بن زکریّا علیه السّلام در کودکی[۱۳]
شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیّه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند.
با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان- جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۴]
از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مناظره با عموی خویش عبدلله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان
مناظره با یحیی بن اکثم
مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد
خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها
امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[۱۵]
هنگامى که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود؛ ولى این را مىدانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اینک نوبت امام جواد علیه السّلام فرا رسیده بود تا به نحوى کنترل شود. مأمون براى انجام این هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد علیه السّلام را از مدینه به بغداد فرا خواند. [۱۶]
ماءمون در هفده رجب سال 218 هق (120) یا شعبان سال 218 هق (121) مرد و برادرش معتصم که نام وى محمد یا ابراهیم و کینه اش ابواسحاق بود به قدرت رسید.او که از نظر شخصیت فردى ، هرگز همتاى برادرش ماءمون خلیفه دانشمند عباسى نبود لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور فیزیکى امام نهم شیعیان جهان را نداشت تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار تشیع را شاهد باشد.
برخورد امام با فرقه های منحرف
امام جواد علیه السّلام در برابر فرقههایى که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمایى مىفرمود.
اهل حدیث
اهل حدیث که مجسّمى مذهب بوده و خدا را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان مىفرمود که اجازه ندارند پشت هر کسى که خدا را جسم مىداند نماز گزارده و به او زکات بپردازند.[۱۷]
واقفیه
اقفه، یکى دیگر از فرقههاى موجود انشعابى از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلى در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهى کردند. [۱۸]
زیدیه
دشمنى زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضعگیرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتى از امام جواد علیه السّلام واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: وجوه یومئذ خاشعه عامله ناصبه؛ [۱۹] خوانده شده و در ردیف ناصبىها قرار گرفتند.[۲۰]
غلات
غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها براى شیعیان بسیار جدّى بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتى را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف مىکشاندند. امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و کسانى که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. [۲۱] آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره کرد و پس از تذکر در بارۀ بهرهگیرى آنها از ائمه علیهم السّلام به منظور بهرهکشى از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء-که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد مىکردند-به هر طریقى هست باید کشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفى کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است.[۲۲]
اصحاب امام جواد(علیه السلام)
بسیارى از اصحاب امام جواد علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد:
حضرت عبدالعظیم حسنی : او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه احادیث اهل بیت علیهم السّلام همت گماشت. در اثر فعالیتهاى او بود که شیعیان رى رو به افزایش گذاشتند و تشیّع در این دیار رو به گسترش نهاد.
ابوهاشم جعفری( داود بن قاسم):یکى دیگر از اصحاب امام جواد علیه السّلام است. او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجستهترین یاران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در کتب رجال از وى به نیکى یاد شده است.
علی بن مهزیار :او از امام رضا و امام جواد علیهما السّلام هر دو روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژهاى داشتهاند. [۲۳]روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.[۲۴]
احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى : وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهما السّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. ابن ندیم از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مىباشد یاد کرده و دو
کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است. [۲۵]
زکریا بن آدم:اهل قم و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود.در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید آنان یاران با وفاى من هستند.[۲۶]
فضل بن شاذان :اهل نیشابور از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه ، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تاءلیفات عدیده که بعضى آثار وى راتعداد 180 جلد
کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (حضرات معصومین امام رضا و جواد و على نقى و حسن العسکرى علیهم السلام) بوده است.
امام و شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد - علیه السلام - با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىکرد. در سراسر قلمرو حکومت خلیفه عباسى، امام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مىکرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست (66)، رى، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتى شیعه یعنى کوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه مىداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمى مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود.
خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که کشى از او یاد کرده است. [۲۷] ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.[۲۸]
مرحوم «کلینى» نقل مىکند که حضرت جواد، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامهاى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند![۲۹]
شهادت امام جواد (علیه السلام)
معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر ماءمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر ماءمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید.معتصم یا جعفر سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۳۰] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد.زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمودند، طولى نکشید که آن عزیز آثار زهر را احساس فرمودند و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید به سختى ایشان را رنجور ساخت در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد حضرت جواد علیه السلام فرمودند: اکنون که مرا کشتى - این گریه ات دیگر براى چیست ؟به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند.
امام را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلوم باب الحوائجش موسى بن جعفر(علیه السلام) به خاک سپردند.
اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
نهمین پیشواى ما را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. در بسیارى از احادیث آمده است که آنحضرت از آنچه دردرون ضمایر مردم مىگذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است.
این احادیث رساننده این مفهوم است که این امامان بزرگوار از راه الهام یا به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب مىشدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نایل مىآیند.
در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می نشینیم:
علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۱]
«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم.
در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۲]
میراث علمی امام جواد (علیه السلام)
کوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبى که دربارۀ اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از دویست و بیست حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعى چنان است که در شرایط سیاسى آن روز، نامههاى زیادى از دست رفته باشد. نیز گفتنى است که تعداد یکصد و بیست نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کردهاند. شیخ طوسى یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است. از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده، مىتوان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسیرى و عقیدتى و نیز دعا و مناجات پى برد، چنان که در لابلاى کلمات قصار، زیبایى که از آن حضرت بر جاى مانده، کمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.[۳۳]
چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام)
«الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه»[۳۴]؛ مؤ من در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.
«إ یّاکَ وَ مُص احَبَهُالشَّریرِ، فَإ نَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.[۳۵]
«عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.[۳۶]
«موت الاْ نْسانِ بِالذُّنُوبِ اءکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْ جَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اءکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه.[۳۷]
«خَفْضُ الْجَناحِ زینَهُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْ دَبِ زینَهُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَهُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زینت بخش علم و دانش است، اءدب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زینت بخش حلم و بردبارى است.[۳۸]
«مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْیَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر کس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاک خواهد شد.[۳۹]
پانویس
جلاء العیون، علامه مجلسی ، قم:سرور، 1382، ص959
الکافى، ج 1، ص 492؛ الارشاد، ص 297؛ التهذیب، ج 6، ص 90
زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار النوار ،ص:13
حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان ،ص:471
شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتى، ص 319 - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامیْ، ص347 - فتّال نیشابورى، روضْ الواعظین، الطبعْ الأولى، بیروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، 1406 ه'.ق، ص 261 - کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبْ الصدوق، 1381 ه'.ق، ج1، ص321 - على بن عیسى الاًّربلى، کشف الغمّْ، تبریز، مکتبْ بنى هاشمى، 1381 ه'.ق، ج3، ص143
حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان ،ص:473
انوارالبهیه ص 124.
حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان ،ص:472
دلائل الامامه، ص 204
فرق الشیعه، ص 88؛ المقالات و الفرق، ص 95
روضه الواعظین، ص 203
الکافى، ج 1، ص 383
فرق الشیعه، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95
حیات فکرى و سیاسى ائمه، جعفریان ،ص:475
سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
الحیاه السیاسیه للامام الجواد علیه السّلام، ص 65؛ این روایتى است که عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بیشتر نقل شده و بعد تذکر خواهیم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر این که امام جواد علیه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است
التوحید، ص ١٠١؛ التهذیب، ج ٣، ص ٢٨٣
ن لا یحضره الفقیه، ج ١، ص ٣٧٩
غاشیه (٨٨) :٢ و ٣
جال کشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد علیه السّلام، ص ١۵٠
رجال الکشى، ص ۴۴۴
رجال الکشى، ص ۴۴۴
رجال النجاشى، ص ١٧٧
مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٣١۶
الفهرست، ابن ندیم، ص ٢٧۶
رجال کشى ص 502 و ص 595
رجال کشى، ص ۵٠٨
مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواه
فروع کافى، ج 5، ص .111
سوگنامه آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم ص 132
من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.
بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق، ص 243.
حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص 489
بحارالا نوار، ج 72، ص 65، ح 3.
اعلام الدّین، ص 309.
بحارالانوار، ج 72، ص 109، ح 12.
کشف الغمّه، ج 2، ص 350.
همان، ج 2، ص 347.
علام الدّین، ص 309.
منابع
حیات فکرى و سیاسى ائمه،رسول جعفریان،انتشارات انصاریان،1381
سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372.
زندگانی امام جواد علیه السلام [(مظهر تقوی وجود)]،ایمانی یامچی، حسین
جلاء العیون، علامه مجلسی ، قم:سرور، 1382